پارچمودادم خیاط دوخت گفت فقط دکمه هاش مونده دکمه هاشوبزنم دیگه خودم میارم دم درتحویلت میدم منم گفتمش خودم میام دیگه شما مزاحم نشید خاستم بگم زحمت نکشید اینوگفتم بعد ازخجالت لبموگازگرفتم 🤭
مال شما که چیزی نیست من پیش خواهرشوهرم و شوهرش ازم دررفت باصدای بلند 😐😐
ما خانواده پدری کم جمعیتیم یه روز مامانم به شوخی میگفت ما فامیلمون خیلی بزرگه و فلان و چنان منم خواستم اظهار نظر کنم گفتم شما ولدزناتون زیاد بوده تقصیر ما چیه
منظورم زاد و ولد بود 😅😂
البته اون موقع نووجون بودم تازه با این کلمه آشنا شده بودم درست نمیدونستم چه معنی میده
یه مدت بود بخاطر فوت مادرم افسرده بودم یه سره دکتر میرفتم خواهرم زنگ زد گفت بیا خونه بابا سر راه از لبنیات دوغ بخر .منم با دخترم کوچیک بود رفتم تو هیچکس نبود آقا لبنیاتی دولا شده بود پایین روپوش سفید هم داشت با صدای بلند گفتم سلام آقای دکتر خسته نباشید .بعد فهمیدم چی گفتم تا ندید در رفتم بیرون ده دقیقه بعد رفتم داخل .دوباره از نوع سلام دادم دوغ گرفتم .
جلو اینه داشتم ادا فلجا رو در می آوردم بابام رد شد😐
یبارم رفته بودیم بازار عبدل آباد برای پرده خونه زیر پرده ای بگیرم با خواهرم بودم.هر مغازه میرفتم بلند میگفتم سلام بعد میگفتم زیر سارافونی ندارین .آخه بگو آهنی مغازه پرده فروشی زیر سارافونیش کجا بود اونا هم میگفتن نه شرمنده میومدم بیرون خواهرم میگفت چی میگی دوباره مغازه بعدی بعد سلام زیر سارافونی میخواستم .واقعا هم دست خودم نبود نمیدونم چرا ول نمی‌کردم این زیر سارافونی رو
یبار به تاکسی گفتم ممنون مرسی پیاده میشم اونم گفت به سلامت منم گفتم خداحافظ سلام برسون.اخه به کی سلام برسونه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز