شوهر من همیشه با بقیه خوبه با من نه
همیشه عصبی ه بهانه شم یا میگه گرسنه بودم یا خسته بودم سرماخورده بودم
از هر جایی هم ناراحت باشه سر من خالی می کنه
چند نفر ادم ببینه با من بد حرف میزنه
تو جمع کنار من نمیشینه ولی من اکه بعد اون برم حتما پیش اون می شینم
مریض باشه مراقبت می کنم ازش ولی من مریض شم نهایت توجه ش اینه برو دکتر و داد و بیداد کردن ه
دیشب می گفت پاهام سردشه درد می کنه دستمال گرم کردم گذاشتم رو پاش دارو دادم بهش
صبح پاشده سر یه چیز مسخره که چرا دارو دندون مو انداختی بیرون میگم یه ساله از روش رد شده
سر همین با من بد حرف میزنه
ادم نیست به خدا