اولی پارتنرم ۲۲ سالش دانشجو شاگرد مغازست فعلا سربازی نرفته پدرش پشتوانش نیست خودش باید کم کم چیز میز به دست بیاره و فعلا تا سه چهار سال آینده که بتونه سربازی بره و کارش و فیکس کنه و پس انداز جمع کنه نمیتونه بیاد جلو و هم من اونو دوست دارم هم اون منو خیلی میخواد
دومی که خاستگارم و سنتی معرف معرفی کرده
۳۰ سالشه تقریبا خونه و ماشین داره یه کارگاه یا ی مغازه تولیدی هم داره
خانوادم میگن برو ب جلسه با پایینی صحبت کن اما من عذاب وجدان دارم که نکنه خیانت حساب شه و دلم نیست برم
خیانت نیس
به خودت خیانت نکن
فرصت های خوب همیشه پیش نمیان
برو ک بعدا پیشیمون نشی
همین ک تاپیک زدی وپرسیدی یعنی راجبه پارتنرت دودل شدی.عزیزم فقط اگه نمیتونی باهاش بمونی ومنتظرباشی تاخودشوجمع کنه زودتربهش بگو
منم دقیقا تو شرایط شما بودم
دقیقا خواستگارم ۲۸ سالش بود خونه و ماشین داشت یه تولیدی لباس هم داشت
اما چون منم چند سال با یکی از آشناهای خانوادگیمون تلفنی و پیامکی در ارتباط بودم و عاشق هم بودیم .این خواستگار رو رد کردم
انقدم پیگیر بودن. بعد عشقم اومد خواستگاری اونم نشد و نرسیدیم بهم
باز با یک آدم جدید و خواستگار جدید ازدواج کردم که هیچ ربطی به اون دوتا نداشت
من بودم همه چی رو پول نمی دونستم پول میاد و ممکنه فردا اون آقا تولیدیش بخوابه و کلا صفر شه
راجب پارتنرم دودل نشدم فشار خانوادم زیاده
وگرنه به سال باهمیم ایشونم نسبت به ی سال قل یکی دوبله جلو افتاده
حتی خودم نشستم باهاش برنامه ایندش و چیدم
ولی نمیخوام کاری کنم خیانت حساب شه
چون قبلا هم یه مورد لود خونه ماشین داشت هر چقدر اصرار کردن یه جلسه حرف بزن گفتم نه ک نه اینسری زور اینا داره میچربه بهم
خواشتگارت واقعا خوب نیست. البته من شرایط دختر رو نمیدونم شایدم ایده ال باشه.
سنتم کمه
به نظرم فرصت بده به پارتنرت اگرم نشد که یه خواستگار بهتر میاد از این قطعا.
چه رشته ای میخونید؟
