2777
2789
عنوان

خیانت

| مشاهده متن کامل بحث + 1 بازدید | 385 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

جالبع خودش میگه دوس ندارم این کارا رو کنمالکییییی

اصـــل بد نیـــــکو نـــگردد زانکه بنیـــــادش بد است

گر نگهدار من آن است که من میدانم... شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد.

جواب خیانت ، خیانت نیست.از چاله خودتونو نندازین تو چاه.قرار باشه ب خیانت حتی فکر کنی توهم چیزی کمتر ...

آره والا  این چیه تازه باب شده 

همسایه م اومده میگه شوهرم خیانت کرد حق من نیست ...

گفتم شوهرت ی گوهی خورده  تو هم بری دنبالش ؟؟نه عزیز من راه دیگه هم هست برای انتقام.  انتقامی بگیر که خودت نسوزی . 

خوب همسرت علنا خیانت می‌کنه یعنی ؟؟

من تصادفی اولش جلو در خونه زنه دیدمش ازش پرسیدم گفت مسافر بود بعد از چندروز پیاماشونو دیدم اول ترسید بعد وقیح شد گفت خیانت نیست موضوع کاریه چون اون بمن اعتماد داره بهم میگه عشقم.الانم جلو چشمام زنه بهش زنگ میزنه راحت حرف میزنن.حرفم میزنم میگه تهمت نزن اون زن باآبرو و درستیه

خدایا ازت ممنونم که همیشه هوامو داشتی و داری 
صبح شد چشمام بسته نشد یک ثانیه به قول دوستمون توی شوکم کاش همشون بمیرن چه زن چه مرد خیانتکار دنیا تم ...

من میفهمتت 

 خیانت دور از جون عزیزانت انگار عزیزتو از دست دادی شوک میشی زانتو شل میشه داد میزنی  گریه می‌کنی 

بعد ی مدت میری تو لاک خودت  خود درگیری پیدا می‌کنی تو خفا گریه می‌کنی بغض میکنی .... اوه حالا راه هست   

هر چیزی که حالتو خوب می‌کنه رو پیدا کن. نمی‌دونم چطور دلداریت بدم خیلی خیلی متاسفم 

والا من یکساله همسرم نیس .بخاطر اینکه بچه داش از زندگی قبلیش نتونس دور بمونه ازشون .با اینکه جدا شدیم اما با کسی آشنا نشدم!  اینجا کاربری دارن .با اسم مستعار گاهی میام کامنتاشو بخونم  بلکه دلتنگیم کمتر بشه. متعجبم مردا با داشتن همسر و فرزند چجوری با یکی دیگه میرن!







کاربر آقا

من تصادفی اولش جلو در خونه زنه دیدمش ازش پرسیدم گفت مسافر بود بعد از چندروز پیاماشونو دیدم اول ترسید ...

میبینی چقدر پرو هستن 

به منم گفت اون زن درستیه تو بدی و حسادت میکنی 

من تصادفی اولش جلو در خونه زنه دیدمش ازش پرسیدم گفت مسافر بود بعد از چندروز پیاماشونو دیدم اول ترسید ...


عجیبه چرا موندی و با چشمات هر روز این چیزا رو میبینی و میشنوی.

بابا ول کنین برین تو کوچه بخوابین بهتره حداقل ذهنتون و روحتون انقد در عذاب نیست. در عجبم چجوری طاقت میارین و میبینین این چیزارو

گر نگهدار من آن است که من میدانم... شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز