بعدش کلی ناراختش شدم اونم اولش خیلی ناراحت شد ولی بعدش اوکی شد برگشت گفت ۵ تا بود داخل یکیشم آب پر کرده بود گل گزاشته بود ؛؛ با این حال میخاستم یه دست لیوان بخرم مادر شوهرم گفت بیخیال تولدش به چی میخری براش حتی ب شوهرم ۲۰۰ قرض بود گفتم حداقل اون نده من ب داداشت میگم ک لیوانتپ شکستم مادر شوهر چشم و ابرو اومد بعدش بهم گفت پسرم صبح تا شب ت سرما و ...کار میکنه بزار پولشو بگیره ولی کل مهمونی زهر مارم شد ب خاطر یه لیوان لعنتی
عب نداره سخت نگیر. دفعه بعدی ی کادویی چیزی براش بخر
مادرشوهرت، برا خواهرشوهرت ، مادرشوهریه!!!!
باز خوبه مادرشوهرت مث مادرشوهر ای بقیه نیست طرف دخترش باشه ،در کل لیوانی که ادم گل میزاره توش یعنی خیلی اس نیست شکست هم شکست فدای سرت
چقد سخت گرفتی
منم همینجورم یه جا خرابکاری کنم هرچند ناخاسته ولی بعدش تا چند وقت معذب میشم
عذر خواهی کافی بود
بقول مادرشوهره تولدش جبران کن
اصلا نمیخواست بحثو به دویست تومنه بکشونی
مادرشوهرت ازوناست که تو همچی دخالت میکنه؟
اوووف یه لیوانه ، ناراحت شده برا لیوان !!!! بعد شما اینجوری گفتیدش ! یه لیوان مگه چقدر ارزش داره اخه !!
یه لیوان بوده فدا سرت براش ۶ تاشو بگیر
منو خواهرم از اول شرط مون اینه کسی شکست باید جایگزین کنه.حالا اگه شبیه لیوان من باشه یکی میارم. اگه نباشه یک دست میخرم.حساب همسرتون با ایشون جداست
از قصد اینکارو که نکردی
ما خودمون یه رسمی داریم نباید چیزی در عوض خسارت بخریم دیگه ظرفه میشکنه
وا یه لیوانه دیگه
پس ما چی بگیم مهمونی داشتیم هم یک لیوان مون شکست هم فرش جدید جدیدمون روش نوشابه ریختن و به رو خودشون نیاوردن
ناراحت نباش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز