پسر بردارشوهرم دوساله عرق سوز سده بود شرت گشاد پاش بود و گشاد گشاد راه می‌رفت همه میخندیدن منم گفتم انکار از اتاق زایمان فرار کرده بردارشوهرم ک خواهرشوهرم بهم نگاه کردن خندیدن که اره حرف ندونسته پیش پدرم زده بردارشوهرم گفت ول کن تعطیلات دیگه .
یعنی تاحالا پدرشوهرم یعنی اصلا کلمه زایمان نشنیده ندیده واقعا اینا دیکه کین پدرشوهرم خودش پیش ما حرفیه خاک برسری میگه نگو واقعا که اینا دیگه کین
حرف خوبی نیست تو جمع
وا
این برارشوهرم خیلی گوشت تلخه
چی بگم
خداییش حق با اون بود چه حرفی بود به بچه دو ساله زدی اخه
حرف بدی زدی
ولو پدرشوهرت هرمدل شخصیتی داشته باشه
حالا من بودم بچه رو برمیداشتم میبردم توی اتاق پماد سوختگی میزدم پودر بچه میزدم
اخه مسخره کردن داره ؟؟؟؟
واقعا حرفت بی معنی بود
زایمان و اینا بد نیس از بی معنی بودن حرفت اینوگفتن
نمی‌دونم خانوادتون چجوریه‌ولی‌من‌بودم‌همچین‌حرفی‌نمی‌زدم
حرف بدی زدی
تو جمع خانواده شوهر سنگین باش
یه حرفارو فقط با شوهر میشه گفت
یه حرفا فقط تو جمع خواهر ها ...
جوابشو ندو واکنشم به حرفاش نشون نده
حرف بدی زدی خب
اینکه پدرشوهرت اونطوری حرف میزنه دلیل نمیشه توهم بزنی🫤
