2777
2789
عنوان

یکسال و نیمه از خانوادم خبر ندارم

472 بازدید | 40 پست

دلم خیلی گرفته،تنهایم نشستم گریه کردن. شوهرم خونه نیست 

خانوادمم که یکسال خورده ای سر اینکه بدون عروسی رفتم خونه خودمم (با رضایت خودم) قهرن یکسال خورده ای هست ندیدمشون یکی دوباری رفتم راهم ندادن  واسطه هم فرستادم ولی بی فایده بود تو یه شهریم،خواهرشوهر و مادرشوهرمم که باهاشون خیلی صمیمی بودم رفتن شهر دیگه خیلی تنهام

برو باشگاه و ..دوست پیدا کن

( چون سایت پر تبلیغ دکتر شده تصمیم گرفتم پزشکای خوبی که میرم داخل امضام بگم : برای الژی و اسم دکتر سیما شکری بیمارستان پیامبر اکرم خوبه ، چشم پزشک : دکتر محسن رحمتی کامل )

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چون شوهرت پول نداشت؟

طرف شوهرم کلا۱۵۰مهکون قرار بود دعوت کنن ولی بابام میگف ما۵۵۰مهمون کمکم نمیکرد،نداشتیم به جاش الان خونه و ماشین از خودمون داریم اتلیه هم رفتم عکس و فیلمم گرفتم

طرف شوهرم کلا۱۵۰مهکون قرار بود دعوت کنن ولی بابام میگف ما۵۵۰مهمون کمکم نمیکرد،نداشتیم به جاش الان خو ...

عزیرم کلا مشخصه خونواده بی درک و مشکل سازی دادی ،اکه الانم همه ی درست بشه دویاره دردسر درست میکنن 

این روزا از رو  نداری عاشق و معشوق میشن                           من یه لیلی‌میشناسم مهرشو از مجنون گرفت
نه با مادرمم ارتباطی ندارم خواهر دارم از اونام خبری ندارم فقط یه داداش کوچیک دارم که گاهی پنهانی اون ...

معمولا مادرا نمیتونن از بچشون بی خبر بمونن ، خیلی عجیبه. بازم معرفت برادرتون

عجب مگه چی میشه. خیلی طولانی شده حالا قهرم میکردن یکی دو ماه نه انقدر.  الان دختر خاله ی منم بدون عروسی رفت سر خونش چون خودش میخواست. هفته ی پیش ما رو دعوت کرد رفتیم خونشون هم جهازش و دیدیم یه شیرینی خوردیم بزن برقص کردیم کادو دادیم و برگشتیم

نه با مادرمم ارتباطی ندارم خواهر دارم از اونام خبری ندارم فقط یه داداش کوچیک دارم که گاهی پنهانی اون ...

داداشت چند سالشه؟

به خانوادت نمیگه؟ 

شازده کوچولو👶: شنیدم ادما از دور قشنگن،از چقدر دور؟  روباه🦊:از خیلی دور یعنی جایی که اصلا نبینیشون:) ️

همون بهتر ک با این بی منطقا قهری   والا   سرت دردمیکنه واسه رفت واند با ادمای بی منطق و دیکتاتور و خود رای ک ب تصمیم وانتخابت ن احترام میزارن ن ارزش قائلن واسه خودت؟ 

❤من گاهی خسته می‌شوم، می‌رنجم، ناامیدی را تجربه می‌کنم و حساسیت‌هایی دارم.این چیزها بخشی از صفاتِ انسانیِ من است.❤ و من نمی‌توانم از انسان بودن انصراف بدهم❤ اینجا فقط راجب مشکلات و دغدغه های زندگیم تاپیک میزنم حرف زدن با آدمها و اینکه احساس کنم تنها ادمی نیستم ک این درد و دارم تجربه میکنم آرومم میکنه و باعث میشه بهتر تصمیم بگیرم ❤  گاهی وقتا راجب کوجکترین دغدغه ی ذهنیمم همون لحظه تاپیک میزنم  ❤ طبیعیه ک منم مثل همه ی انسانها لحظات خیلی خوب و تجربه کردم توزندگیم و نعمتهای خیلی زیادی توزندگیم وجود داره  حتی خیلی بیشتر از ادمای دور و برم اما راجبشون تاپیک نمیزنم ❤   اینکه شما هرجایی برای منفعت خودتون تاپیکامو تو سرم بزنید  دلم نمیشکنه و اتفاقا رو ضعفمم دست نذاشتید  من تاپیکام و ب خواست خودم زدم و بابتشون اذیت نمیشم... 💎❤دوستای خیلی ارزشمندی اینجا پیداکردم ک خیلی وقتا دلسوز تراز خواهرومادر واسم بودن ❤💎

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز