بدم میاد برا دلداری پرت و پلا میگن.
مثلا من مجرد سن بالا. از بچگی شکنجه و درد و حسرت. کتک . دعوا. اعتیاد. مشکلات ماورایی. داغ و داغ .. از هر دردی بگین بی نصیب نبودم.
الانم ۳۷ سالمه پیر دختر. افسرده. شاغلم نیستم. با هر نفس مرگمو میخام.
چرا ؟ چون خانواده متحجرم میفرمودن دختر باید بشینه تو خونه. و گرنه سرش لب باغچه.
حالا یه مشت متاهل میان میگن بخدا خوشبختی!!!!!
یا خدا به هر کسی چیزی داده!