نامزدیمو میخوام بهم بزنم میشه لطفا بیاین

زندگی همینه .زندگی سخت است سخت میگذرد چه خوب و چه بد باز میگذرد مهم ماییم که چه طور میگذرد ..

رک بهت میگم

سایه این دختر هست

از نظر روان هم بنده خدا مشکل داره که هی اینکارا رو میکنه... 

و تهدید به خودکشی و...

بعله داره الکی میگه

ولی ما توی مشاوره میگیم حتی گفتنش باعث میشه هر سری چند درصد طرف نزدیک تر بشه به خودکشی

یعنی دارم میگم بعید نیست پس فردا کاری بکنه 

و نامزدتون چون هنوز کامل رد نشده از رابطه قبلیش

بره سراغش و....

اگر میتونی کنترل کنی

میتونی کنار بیای با این قضایا

و دعوا هم راه نندازی و نقطه ضعفت نشه

چون هر سری ک دعوا میکنی ممکنه دختره بفهمه ک توانایی اینو داره رابطه شما رو به گند بکشه 

پس بیشتر میاد سمت زندگی شما

باز میگم

اگر میتونی تحمل کنی و.... بمون

اگر نمیتونی 

توصیه ام اینه یکم به جدایی فکر کنی.....

❌️❌️❌️❌️ یه روانشناس زوج درمانگر درست حسابی پیدا کن حضوری برید 

ببین چی میگه

اینطوری ک معلومه گوش نمیده 

بنظرم با خانواده ها مطرح کن 

ی بار واسه همیشه پای اون ادمو ببرید 

چقد وقیحه اون زن اه

منم اکس دوس پسرم همسایه شونه

تو مخمه میفهمم 😑

عزیزم این موضوع ازون چیزاست که همین الان باید تموم و کمال تکلیفش رو روشن کنی و دیر هم شده. یه روانشناسی بهم گفت همون موضوعاتی که اول کار و تو آشنایی پست گوش میندازیم بعدا تبدیل میشن به مشکلات اساسی زندگیمون.

نامزد شما یا باید توان این رو داشته باشه که اون خانم رو به طور کامل حذف کنه و ارتباط قطع بشه یا اگر نمیتونه و قراره که این روال ادامه پیدا کنه صلاح شما به هم زدن این نامزدیه چون حتی اگر هیچ اتفاقی بینشون نیفته شما در این رابطه احساس امنیت و ارامش و ثبات رو تجربه نخواهی کرد.

و من فکر میکنم بخش اصلی ایراد از جانب همسر شماست که به هر دلیل نتونسته قاطعیت لازم رو برای توقف رفتار اون خانم و ناامید شدنش به خرج بده. ایشون اگر واقعا به شما علاقه درستی داشت، ترس از دست دادنتون باعث میشد خودش از مزاحمت های نفر قبلی به قدری نگران باشه که بدون اینکه شما باخبر بشی موضوع رو حل و فصل کنه نه اینکه هی بیاد تعریف کنه یا حتی مقایسه کنه!!!!

به نوعی فکر میکنم از اصرارای اون خانم خوشش هم اومده و احساس جذاب بودن میکنه که هی میاد جلو شما میگه که یعنی من چقدر خواهان دارم.

به نظرم وقتشه یه صحبت خیلی جدی باهاش داشته باشی و بگی دیگه ادامه این وضعیت برات قابل پذیرش نیست و یک ماه فرصت داره که این ماجرا رو جمع کنه و اثر اون خانم برای همیشه از زندگیش حذف بشه و محل کارش هم به بیمارستان دیگه جابجا کنه که از برخوردهای اتفاقی هم دوری بشه. در غیر این صورت مجبوری در مورد ادامه رابطه تجدید نظر کنی. البته بگو من به تو بی اعتماد نیستم و نمیخوامم که ازم پنهان کاری کنی یا بهم دروغ بگی اما علیرغم همه اعتمادم این وضعیت آرامش روانی من رو مختل کرده و اگر قضیه برعکس بود و من چنین مزاحمی داشتم و هی هم برات تعریف میکردم و تو رو باهاش مقایسه میکردم قطعا تحمل نمیکردی. توی این یک ماه هم سعی کن یه مقدار ازش فاصله بگیری که بدونه قضیه جدیه و ممکنه کلا نامزدی فسخ بشه و از طرفی فکراش رو بکنه و ببینه بالاخره با خودش چند چنده و چی میخواد. بعد یک ماه اگر خواسته شما رو انجام داد که خیی هم عالی وگرنه قیدش رو بزن 

اگه اونو میخواست میرفت خاستگاریش 

من با شوهرم دوست شدم نمیدونستم با کسی هست درجا باهاش کات کرده بود من فهمیدم کات کردم چقدر التماس کرد  خطشو اینستاشو همممه چیزشو تغییر داد بعدم اومد خاستگاری 

خب اگه اونم میخواست این کارو میکرد ..

به دختره بگو ازش شکایت میکنی 

خب این برخورد پیوسته و در دسترس بودن زیادی فردی که هیچ شخصیتی برای خودش قائل نیست و 1.5 ساله داره منت میکشه زنگ خطره برای شما. هرچقدر هم اون ادم نخواستنی باشه شما در جریان زندگی روزهای خوب و بد خواهید داشت مثل هر زوجی. ایام بیماری و بارداری و زایمان و شیردهی برای هر زنی هست و این خیلی بده که تو چنین شرایطی یه آدم این شکلی دور مرد باشه و هی خودس رو تعارف بزنه. برای همین میگم بره بیمارستان دیگه چون وقتی نبینی و روبرو نشی فراموش میکنی به مرور اما اینجوری کار مشکله.

هی بعدا باید با خودت فکر و خیال کنی که نکنه چیزی بشه یا نکنه هنوز ادامه داره و شوهرت فهمیده حساسی و بهت نمیگه... زندگی شماست ولی من باشم در این شرایط قید این مرد رو میزنم. چون طلا هم باشه اگه قرار باشه کنارش به ارامش نرسم بدرد نمیخوره. به نظرم حتما از یه مشاور ازدواج کمک بگیر و که حتی المقدور تصمیمی بگیری که کمترین پشیمانی رو به دنبال داشته باشه

بهترین پیشنهاد