چرا خانومای ایرانی تا اخر عمر وبال گردن پسراشونن

بخاطر خدا اینکارو نمیکنه

کمک بحثش فرق داره تا اینکه بچش و عروسش از حقشون بگذرن بخاطر مادر

من خیلیا رو دیدم بیوه بودن خودشون تنها زندگی کردن

خيلى ببخشيد شوهرى كه بگه سر همچين موضوعى راحت جدا بشيم رو اصلا نميتونم درك كنم واقعا بدرد زندگى ميخوره 

بگو نه ميام نه جدا ميشم 

مهريت چقدره ؟! 

بگو هر وقت خواستى برى ور دل ننت قبلش برو قيمت سكه رو چك كن بعد ارد ناشتا بيا 

آخ گفتی

منم در عجبم

نترس 

برای هر مسأله راه حل متفاوتی هست 

فقط یه راه وجود ندارن 

میشه روز تعیین کرد 

مثلا دو روز شوهرت بره خونه مامانش 

و بین بچه ها تقسیم کرد 

راه حل های متفاوتی هست 

نباید زود حرف جدایی رو وسط کشید

اهان

قطعا ولی نه افراط

حالا شوهر خاله ام فوت شد

پسرش هرکاری باشه چیزی باشه براش میخره 

ولی نرفته پیشش زندکی کنه زندگی خودش رو داره

به مادرش سر میزنه

عروس مجبور نیست خدمت مادر شوهر کنه و زندگیش جهنم بشه آدما ازی جایی باید عادت کنن ب تنهایی پسراشونم بنا ب وظیفه میتونن روزانه برسن خدمت مادر نه اینکه خون دل زن بچشون کنن

کوتاه نیا طلاقم نمیده بخواه برا این موضوع طلاق بده همون بهتر که بره 

خودش ک گفت شوهرش راضیه بره اونجا امکان طلاقم هست اینجور ک اسی میگه

باجنگ دعوا نمیشه امکانش هست شوهرش لج کنه

خدمت کردن  درسته  نه اینکه زن و بچه تو فدای مادرت کنی هیچ دختری ازدواج نمیکنه که به مادرشوهرش خدمت کنه

شما از همین الان مادر مقتدری باش

شوهر منم پدر نداره، خیلی سعی کرد تو ساختمون مامانش یا کوچه بغلی مامانش خونه رهن کنه، گفتم نمیام 

ناراحت شد و دید من کوتاه نمیام بیخیال شد 

چند روز پیش هم مادر شوهرم می‌گفت همسایه طبقه بالایی اومده رهن نشسته قیمتش خیلی خوبه و .... بهش گفتم مامان دوری و دوستی 

بزار ناراحت بشن، بزار بهشون بر بخوره ، اگر شوهرامونو ول کنیم شبها هم تو بغل مادرشون می‌خوابن 

بابا من جرات ندارم برم خونه پدرم شب بخوابم، شوهرمم می‌ره خونه مادرش می‌خوابه ، بعد برادر خودم تو همچین موقعیتی اصلا خونه پدرم نمیاد 

من نمی‌دونم چطور بچه بزرگ کردن، خدا شاهده من بعضی اوقات به رابطه شوهرم و مادرش شک میکنم 🥲 فراتر از مادر و فرزند یه

انگار شوهرشه 

چه فرقی میکنه اون عروس باید مادرشوهر رو مادر خودش بدونه 

و داماد هم همچنین مادر زن رو مادر خودش بدونه