مادربزرگ مادریم تنها زندگی میکنن
خونش با خونه ی ما2/3تا خونه فاصله داره ولی خودش تنهاست
هیچیشم نمیشه
بچه هاش بهش سر میزنن
گاهی خودش یه هفته میره خونه ی بچه هاش
اکثر شبا هم میاد خونه ی ما چند ساعتی میمونه و میره
ولی خودشو سربار کسی نمیکنه
خودشو مزاحم زندگی کسی نمیکنه که لازم باشه نق نق بشنوه
مث خان نشسته تو خونش با ارزش و احترام زندگی میکنه