شوهر من رفت جنوب یه هفته با یه بچه چهار ماهه تنها بودم برگشت دیدم یه وانت برا خودش خرید کرده من که هیچی فقط یه عروسک برا دخترم خریده بود واقعا ناراحت شدم بهشم گفتم هرجا میری اول برا زن و بچه سوغاتی بخر
بابا ۵تومن انتظار نقره دازی
تو این وضع اقنصادی؟؟؟
دو روز رفته زنجان دیگه بیخیال
شوهرت راست میگه وقتی چیزی نگفتی اونم گفته لابد نمیخوای،نقرع جاتم یه گردنبند دستبند اینجور چیزا میشذ که گرون نشه،مادرتم خواسته خیرخواهی کنه ناراحت نباش ازش
عقدی؟ یا عروسی کردی؟
خیلی حساسی . تو زندگی با این فرمون خیلی ادیت میشی شوهرتم زده می‌کنی از خودت و زندگی باهات
کلامادرها سوتی زیادمیدن ماهمه این مشکل رو داریم تمام روشهارو برای متوقف کردن کارهاش انجام دادیم اما هیچ زیربارنمیره همچنان ادامه می‌دهد
همین دیگه خیییییییلی کودکی😅
آدم بچه دار میشه از دهن خودش در میاره می‌ذاره دهن بچه ش. به شوهرش میگه منو نگاه نکن با بچه بازی کن کمبود محبت پدر نداشته باشه. حاضری یک کلمه باهات حرف نزنه ولی تعریف های بچه تو گوش بده که اعتماد به نفس بگیره...این حرفا چیه آخه
البته گناهی نداری کم تجربه ای...
اهان
ولی کاش لااقل قسمت فندک رونمیگفت
خیلی حس بدگرفتم
بیشترازرفتارشوهرم میترسم به خاطرکارای مامانم
فوری اومدبعدش گفت چی گفتی مگه برافندک وناراحتشون نکرده باشی وبعدگفت من کم خرج میکنم برات کسی تودوروبریاتون اندازه من خرج میکنه منظورش دقیقاباجناقاش بود؟منم موندم چی بگم گفتم نه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
39 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز