هشت ساله ازدواج کردیم همش عقده پول داره تا پول نداره خوبه خدا شاهده یک میلیونم که میاد تو کارتش چندروز بامن قهر میکنه بدون دلیل تو این سالها از کارش چندبار اخراج شد من با چرخ خیاطی کار میکردم تو خونه از صبح تا آخر شب پولمو دادم بهش بهمم نداد وقتی رفت سرکار..گف موتور میخوام طلامو فروختم از پول ماشین کم داشت طلامو فروختم خونه خواستیم بسازیم کل النگو هامو فروختم خودش ی هزارتومنم نزاشت روش که حداقل من کمتر بفروشم .... گواهینامه خواستم بگیرم گف ندارم دوباره طلافروختم....اصلا سرسوزن سر سوزن بهم محبت نمیکنه اصلا تعریف نمیکنه اصلا اصلا اصلا....بعد امسال برای اولین بار کشاورزی کرد چندروز پیش پولش گیرش اومد شب قبل اینکه پول گیرش بیاد خوب بود همین پول اومد ب حسابش بامن هنوز که هنوزه قهره از ترسش که من پول ازش بگیرم عقده داره بعد ی میلیون از من گرفته بود نمیداد منم لازم داشتم رفتم ازش بگیرم گفت ندارم تعجب کردم گفتم تو دیشب کلی پول اومد بحسابت گف همشو دادم بدهکاری ندارم شک کردم دیروز گوشیشو چک کردم دیدم انقد عقده داره کل پولشو خالی کرده ب کارت دیگه ای که من ازش نگیرم وای نمیدونین چقدر حالم بد شد دیشب دنبال سوییچ میگشت انقد داد میزد کجاست کجاست انگاری که من مادرشو کشته بودم بدون دلیل یعنی اگر کسی بود میگفت الان سر چی قهره