2777
2789
عنوان

داستان من و نامزدم با اسکرین

1 بازدید | 5 پست

با ی پسری وارد رابطه شدم ب قصد ازدواج بعد ی مدت خانوادش اینا هم اوکی بودن و منو دوست داشتن تا یسری که ما ی دعوا کردیم پسره همه چیزو پاک کرد و بعد دوباره آشتی کردیم گف عوض میشه اما مادرش به من زنگ زد که از زندگی پسرم برو بیرون ، آقا پسر هم همچیزو پاک کرد و گفت بزار چراغ خاموش تو رابطه باشیم و جلو اونا اصلا زنگ و تلفن نباشه تا تورو اذیت نکنن ؛ من واقعا ناراحتم حس میکنم این آقا پسر اصلا قصدش جدی نیس ولی ضربه بدی بهم زده خواهشا راهنماییم کنید

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



این آقا عرضه ندارن واقعا ؛ ادامه این رابطه یعنی کوچییک کردن خودتون.

خب چیکار کنم که فراموشش کنم ضربه بدی خوردم فکر کن مادرش تا دیروز میگف دردت ب جونم و فدات بشم الان همچی اینجور شده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز