چندبار تاپیک زدم نظراتو خوندم اما دلم نمیدونم چرااروم نمیکیره😔سه سال عقدنامزدیم طول کشید عروسی نکردم شوهرمم خوب بود مهربون دست و دلباز ب فکر هرچی میخاستم تهییه میکرد الویتش من بودم مادرشم خیلی حسادت میکرد و اذیتم میکرد اما عصبی ک میشد نمیشد کنترلش کرد فوش تهمت ناموسی دوبارم چاقوکشید و اسیبی ب من نزد چندین بار رهام کرد دوهفته سه هفته بیخبر بودم ازش از خونه مامانش بیرونم میکرد وقت و بی وقت من خودم حاضر جواب هستم اما بنظر شما منطقیه چاقوکشیدن؟شب اخرم روی خانوادم چاقوکشید دوماه خبری ازش نبود هفته پیش اومد کف شرمندم رفتیم مشاوره ومن گفتم چون همش ازخونه بیرونم میکنی باید خونه ب اسمم کنی منم مهریمو کلا میبخشم بااینک مهریه من سه برابر خونت میشه اماقبول نکرد و رفت
میدونم ک ب دردم نمیخوره اما میترسم پشیمون شم😔میترسم دلم بمونه پیشش😔شمابودین چیکار میکردین؟درخاستامم دادم همرو بابت چاقوکشیشم شکایت کردم ازش.