بچه ها من سه سال عقد و نامزدیم طول کشید
من شهرستان بودم شوهرم تهران خیلی دلم براش تنگ میشد خیلی دوسش داشتم ـ
الان شش ماهه ازدواج کردیم طاقت قهرشو ندارم طاقت دیدن ناراحتی شو ندارم دوست ندارم ازش دور باشم ـ
ولی حس میکنم دوسش ندارم اون آرامشیو که خونم باید داشته باشه نداره حس میکنم دیوار های خونه میخورن منو
از خانوادمم خیلی دورم تو تهران هم هیچ کسو ندارم
مگه میشه چرا همچین حسی دارم