بخاطر رفتارای شوهرم خیلی بچه هامو عذاب میدم

ببین من سرپرست خوابگاه داشت میگفت ۲۵ سالگی میخواسته ازدواج کنه بعد سرطان میگیره نامزدش بهم میزنه مراسم رو این دورانی سرطان داشته همیشه با بهترین لباس ها می‌رفته قدم میزده با همون درد استخون سوز سرطان حفظ ظاهر میکرده طوری که همه میگفتن این سرطان داره؟اصلا شبیه بیمار نیست ۲ سال تنهایی میره شیمی درمانی بعد که خوب میشه همون نامزدش میاد التماس که با من ازدواج کن بعد ازدواجم بچه میاره بچه الان دو زبانه قهرمان هاپیکدو تو ۶ سالگی 

لیسانس افتخار داره 

ببین عزیزم اینجوری لیاقت یه زن نشون داده میشه ک بقیه بیان ضجه بزنن بگن برگرد ب ما توام حتما از دل پسرت دربیار اون که بدست ببین شما حداقل بیست پنج سالته 

میبینی ظرفیتت تموم شده سر اون خالی کردی؟؟

اون بچه چیکار کمه که سنش اینهمه کمتر از شماست داره وضع خونشو میبینه و حالش اینهمه بده 

خب الان اگه اونو انقد میپرسته با کار تو هنوز انقد کار داره ؟من بنظرم یکم سرگرم شی خیلی بهتره میدونی چرا انقد ضعیف شدی ؟چون اون هدف هاتو ازت گرفته 

هدف ادامه تحصیل و هدف یادگیری زبان 

اصلا کم چیزی نیست هااا ، هدف بلندت میکنه از سر جات 

تو که گوشی داری 

بشین مجازی درس بخون امتحان دیپلم بده 

بشین مجازی زبان بخون 

بزار اگاهیت هی رشد کنه از دل سنگم گیاه رشد میکنه منم تاپیکامو بخونی میفهمی مثل خودت بد زمین خوردم دارم تلاش می‌کنم بلند شم