من اصلا نه درس میخوندم نه تو فکر مستقل شدن بودم .فقط فکر شوهر بودم تا با اون اشنا شدم. عاشقش بودم خیلی دوسش داشتم. اون کمکم کرد مستقل شم برام کار پیدا کرد، اون کمکم کرد درس بخونم و دانشگاه قبول شم چون پسر فوق العاده تحصیلکرده ای بود خیلی کمکم کرد. بهم انگیزه داد. حالا من موفقم. مستقلم ولی روحم اسیب دیده. لطفا نگین چیزی نیست خوب میشی و... دلم براش تنگ شده. قرص های اعصاب میخورم کلی هزینه روانپزشک کردم. کلی بی خوابی میکشم. شبا و روزام تیره و تاره.من یه دختر موفق مستقل ولی شکست خورده عشقم. میخوام ببینم ورود اون پسر به زندگیم واقعا ارزش شو داشت؟
چرا رفت
صد در صد داشته
چرا کات کردین؟ البنه اگر یادآوریش واست سخته نگو
خدا وارد زندگیت کرده پیشرفت کنی
ورود هر ادمی به زندگی رسالتی داره
اون اومد رسالتشو انجام داد رفت
ولی خیلی خوش شانسی ناشکری نکن
ادم درست جلو راحت قرار گرفت
مگه از اول بهت قول ازدواج داده بود یا تو خودت اینجوری فکر می کردی؟
خودت مقصر جدایی بودی یا اون؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز