؟؟؟؟؟
چطوری کنار اومدید با این قضیه
بابام عمو کوچیکمو حس میکنم ب ما ک هیچ ب ک دنیام ترجیح میده
کنار نیومدم ، برای اینکه فرار کنم از دست این افکار خودخواهانه ازدواج کردم البته مشکلات مجردی من انقدررررررررررررر زیاد بود که هر کس بود جا میزد
دهه های ۶۰ و هفتاد اکثرا بچه رو پشمشون هم حساب نمیکردن
نگاه به حالا نکن
بابای من. ترجیحش خواهر و برادرهای مفت خورشن
فامیل واسشون مهم نیست
بابای من با همشون قطع رابطه کرده ولی با اینکه شرایط مارو میبینه نمیره حق و حقوقشو بگیره.همشم بهونه های چرت و پرت میاره.کلا حاضر نیست قدم مالی برای ما برداره. تا الان همش مامانم بوده. حتی بابامم پرو شده پول کم میاریم توقع داره مامانم از خانوادش بگیره.
بابام بی حاشيه بود ولی مامانم ما رو پیش مرگ فامیلاش می‌کرد
بابام یکی از عمه هامو به ما ترجیح میده گاهی البته
منم یه بار دیدم بابام که هیچ حرکتی مقابل این خواهرش نمیزنه اونم خیلی دور برداشته بود یه بار رفتم قشنگ عمه رو شستم پهن کردم رو بند تا خشک بشه😂
من مامانم اینجوریه هم فامیلاش هم دوستاش رو به ما ترجیح میده
هنوز کنار نیومدم🙂
پدر ما برای ما همه کاری میکن دنیا رو برای بچه هاش میخواد ولی فامیلیشم ششششدید دوست داره خواهر برادراش بچه هاشون از هیچ کار و کمکی دریغ نمیکن بهش میگیم پتروس
مامان من دختری خوشکل تر از من ببینه دیگه به من نگاه نمیکنه
انصافه خدایی
هی چه خاطراتی روبرامون یادآوری کردی😒 دراین حدبودمادرم کل گوشتوومرغاروبرای خانواده اش بودهفته به هفته مافقط آب میریختیم روبرنج اون وسط هفته خداشاهده گشنگی کشیدیم...حالاجالبه مابچه هاکلبری زندگیشونوجمع کردیم ومیکنیم کل خاندان یکی باهاش رفت وامدنداره وبده شده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز