حرفت درست
مامانت چرا اینطوری میگه
مامان منم اینجوری بود ،متاسفانه من گوش میکردم به حرفاش و شوهرم هنوزم ازم دلخوره ک تو منو دوست نداشتی و نمی‌خواستی منو ببینی
شاید مادرت راحت نیست اون هر هفته میاد باید غذا بپزه سفره بندازه میتونی بگی بیا عصر بریم پارک قدم بزنیم یا اون جوجه بگیره دو نفری برید بیرون کباب کنید بخورید
چرامادرت همچین حرفی میزنه
یکیو می شناختم با هماهنگی مادرش به نامزدش دروغ گفت
الکی گفت خونه بودم ولی با مادرش تو بازار تو یه شهر کوچیک دیده بودنش
خلاصه چه پسر دسته گلی رو از دست داد پسره مهندس خونه ماشین شغل همه چی داشت
دختره طفلکی هنوز تو خونه ست و داره سماق میمکه و پسره یکسالی میشه ازدواج کرده با یکی دیگه
خلاصه لگد به بخت تون نزنید واسه چیزای الکی چون پسرا از دروغ حتی اگر کوچیک باشه بدشون میاد البته همه بدشون میاد دختر و پسر نداره
هفته ای یه بار بیاد چه اشکالی داره؟ مادرتو قانع کن ،اینجوری پیش بره اخرش شوهرت میفهمه داستان چیه و دلخوری پیش میاد
به نظرم یکم مامانت رو قانع کن اگه قانع نشد خیلی با ادبانه به مامانت بگو،مامان جون اینجا خونه منم هست،ایشون هم شوهر رسمی و قانونی من هست من میگم‌که بیاد آخر هفته شما ازش پذیرایی نکن من میکنم همه کارهارو
چرا خودت ناهار درست نمیکنی دو تایی برید پیک نیک؟
حرف خودت دقیقا درسته . خودت از مادرت عاقل تری با طناب اون نری تو چاه
بگو من راحت نیستم تو خونه‌مون ! بیا بریم بیرون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز