قضیه از این قراره که مادر من فرد بشدت دلسوز و دل رحمیه
هررررهفته جمعه ها مادر و خواهرش رو میاره بیرون با ما
و هرررهفته یه چیزی باید درست کنه بیاره بده اونا بخورن
جمعه من حالم یکم خوب نبود ، رفته وسایل ساندویچ خریده آورده میکه درست کن
تو سرما انگار واجبه
دکتر بهش گقته چربیت بالاس باید رعایت کنی ولی انگار نا انگار
اونم چه مادر و خواهریییییییی؟؟؟بارها دلشو میکشنن بازم میره سمتشون
خالم خیلی ساله شوهرش مرده و با مادربزرگم زندگی میکنه
خیلیی آدم بدرد نخورو پررو و دوروییه
بارها جلو من از مامانم بد میگه مثلا به شوخی
ولی با این حال مادرم فقط بخاطر مادربزرگم میره سراغشون
دلم برای مادرم میسوزه
البته گاهی درس رو بهونه میکنم و نمیرم
وگرنه متنفرم از اون دوتا
اونا علنا با کاراشون و رفتارشون دارن میگن که فقط بخاطر نفعشون با ما هستن
چون کس دیگه ای نمیره دنبالشون
بخدا جامونن تنگ میشه عقب
چه کار کنم بر بخوره بهشون ، خیلییییی پرروان