ای بابا
خیلی عصبی شدم خوندم تاپیکاتو گفتی شوهرت وسایل خونه رو واس اینکه جواب مامانشو ندادی شکسته؟
یا خدا این دیگه کیه
چرا ازین بچه اوردی فکر اون طفل معصوم نبودی
من اگه بودم اگه وسایل خونه رو میشکست
منم پا به پاش چیزایی که دوست داشتو میشکستم تا بفهمه با این چیزا نمیتونه منو بترسونه
تا مدت ها هم محل سگ بهش نمیدادم
چون اصلا این به نظرم زندگی نبود که بترسم خراب بشه
منم تو روش در میومدم یا بلخره ادم میشد یا این زندگی تموم میشد راحت میشدم
خدایی درد طلاق کمتره یا اینکه واسه اینکه جواب مادرشوهرتو ندی شوهرت وسایلو بشکنه
تورو خار و خفیف کنه ببره خونه برادرش که زنش حتا از اتاق در نیاد
و همه ی حقوقشو بریزه به پای خاهراش
این چه انتخاباییه که میکنی تو عزیزم
وقتی گفت اگه خونه ی برادرم نیای خونه بابات نمیام چرا بهش باج دادی و رفتی
میگفتی بهتر که نیای ، بخای بیایم تورو نمیبرم با خودم
اتفاقا بهتر بود که رابطه ی شوهرت و خانوادت بهم بخوره بلکه یکم خانوادت پشتت باشن
از چی میترسی که جوابشو نمیدی؟ چی میخواد خراب شه؟ ازین بدتر چجوری میخواد بشه؟
اهههههه واقعاااا شوهرت رو مخ و عوضیه حلم بهم بخورد
کاش یکم عاقل بودی اینو انتخاب نمیکردی
یا حداقل توروش وایمیسادی شاید ادم میشد