2777
2789
عنوان

دیروز یه پسره اومده تو خیابون جلوم میگه من استاد دانشگام

| مشاهده متن کامل بحث + 755 بازدید | 93 پست
توئم میگفتی منم جراح مغز و اعصابم

ن باید میگفت دکتر تیمارستانم  الان آلارم میدم میان اساتیده گسیخته در خیابونو جمع میکنن

من ارگ بم ُ خشت به خشتم متلاشی                             تو نقش جهان هر وجبت ترمه و کاشی

اهل دوستی هم نباشی بهتره ولی آشنایی و معارفه هیچ ایرادی نداره طرف دروغ هم بگه چیزی از دست نمیدی خدا ...

عزیزم من یکیو دوس دارم اون ولی منو نمیخاد چند بارم بهش اعتراف کردم گفته نه بعد همکارشم در جریانه اونروز همکارش منو دید گف حالت خوبه منم گفتم انقد حالم بده میخام از ایران برم شاید این عشق از سرم پرید بعد برگشت بهم گف تو چرا از ایران بری اون باید از ایران بره، به نظرت منظورش از این حرف چی بوده ؟ خیلی فکرم درگیره

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نه اینکه یهو بیان تو خیابون ندیده نشناخته فقط از قیافه پسندت کنن ...اون چی میدونه از طرف که یهو تو خ ...

پس چطوری ملت با هم آشنا بشن 

شروع رابطه ها اکثرا چشمی و ظاهریه دیگه به مرور یا عمیق تر میشن یا از بین میرن کلا 

قرار باشه نه سنتی بخوایم نه خیابونی نه مجازی  پس چطوری؟

همون دانشگاه هم اکثر پسر دختر ها اول جذب ظاهر و طرز لباس پوشیدن و حرف زدن طرف مقابل میشن دیگه بعد میرن سمت هم و ادامه میدن 


چقدر زیبا گفتی

فدات شم .به خدا چون واقعا از ته دل و باور قلبیمو گفتم. اصلا شعار نیست حرفم. امیدوارم استارتر از صرافت و وسواس فکری خوشگلی یا معمولی بودن درآد

آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر می‌کند. فکر می‌کند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازه‌ی صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است. اما وقتی به آن می‌رسد می‌بیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشم‌هایش چین افتاده، پاهایش ضعف می‌رود و دیگر نمی‌تواند پله‌ها را سه تا یکی کند. و از همه بدتر بار خاطره‌هاست که روی دوش آدم سنگینی می‌کند.».   از کتاب چهل سالگی ناهید طباطبائی
عزیزم من یکیو دوس دارم اون ولی منو نمیخاد چند بارم بهش اعتراف کردم گفته نه بعد همکارشم در جریانه اون ...

میتونه ی چیزی همینطوری پرونده باشه میتونه منظورش این باشه اون باید از دست تو بزاره بره چرا ولش نمیکنی میتونه منظورش این باشه لیاقت تو رو نداره میتونه هیچ منظوری نداشته باشه فقط ی پارادوکس حرف خودتو برگردونده باشه 

بهش فکر نکن 

تو تلاشتو کردی و اون نخاسته پس سمت کسی برو که اونم تورو بخاد اینجور وقتها باید قاطع باشی حتی علیرغم میل باطنی 

آررهگیج بازی درآوردی امروز😆

آره عزبزم چون حالم بده راسش من یکیو دوس دارم اون ولی منو نمیخاد چند بارم بهش گفتم پسم زده بعد همکارشم در جریانه اونروز همین همکارش منو دید حالمو پرسید بعد بهش گفتم انقد حالم بده میخام از ایران برم تا این عشق از سرم بپره بعد برگشت بهم گف تو چرا از ایران بری اون باید از ایران بره 

میگم بع نظرت منظورش از این حرف چیه؟ خیلی فکرم مشغولهر

آره عزبزم چون حالم بده راسش من یکیو دوس دارم اون ولی منو نمیخاد چند بارم بهش گفتم پسم زده بعد همکارش ...

خب اولا ک فراموشش کن وقتی نمیخوادت،سخته ولی چاره چیه

دوما کسی ک بهت اینو گفته هیز نیست؟

ک یعنی دوست نداره تو بری و اینا

اگه ن منظورش این بوده تو کار اشتباهی نکردی ک جایی بری 

خب اولا ک فراموشش کن وقتی نمیخوادت،سخته ولی چاره چیهدوما کسی ک بهت اینو گفته هیز نیست؟ک یعنی دوست ند ...

ن اتفاقا آدم خوبیه ، به نظرت منظورش این بوده که تو حرفی بری؟ یا منظورش این بوده من هی به اون گیر میدم اون باید بره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792