2777
2789
عنوان

دیروز یه پسره اومده تو خیابون جلوم میگه من استاد دانشگام

| مشاهده متن کامل بحث + 763 بازدید | 93 پست
ب نظرت راس میگف


حالا که دیگه تموم شد رفت بش فکر نکن ولی همه دروغ نمیگن میتونستی متوجه راست یا دروغ گفتنش بشی اگه فرصت میدادی 

برای دفعه بعد هواستو جمع کن همیشه از این فرصتها پیش نمیاد 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

وای یبار از دانشگاه پیاده بر می گشتم‌ خونه

ی پسره از ماشین پیاده شد و پرسید خانم شما مجردی یا متاهل؟

گفتم وا ب شما چ مربوطه

وای افتاد دنبالم 

منم رفتم تو ی کوچه ی بن بست 

بعد من رفته بود از خانمی ک اول کوچه مغازه داشت پرسیده بود ی خانمی با این مشخصات ندیدید خخ

حالا اینجام همه همو می شناسیم و من متاهل😑

دقیقا مث منی تازگیا فهمیدم خیلی معمولیم دیگه دارم دغ میکنم

ببین دور و بر من دو سه تا معمولی هستن واقعا خوشبختن. یکیشون که اصلا معمولی هم نیست زیر معمولی هست یه شوهر جذاب داره همه فامیل توو کفشن شوهر همه چی تمومه به خدا. بعد این سه تا بچه اورد همشون انگار سفارشی براش ساختن به خدا اقبال به قیافه نیست به والله خوشبخت شدن یه چیزیه که خدا باید برات بخواد. اصلا هم ب قیافه و‌شرایط دیگه نگاه نمیکنه بخواد میده. فقط باید اون آنه اتفاق بیفته خدا بخواد خوشبخت شی

آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر می‌کند. فکر می‌کند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازه‌ی صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است. اما وقتی به آن می‌رسد می‌بیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشم‌هایش چین افتاده، پاهایش ضعف می‌رود و دیگر نمی‌تواند پله‌ها را سه تا یکی کند. و از همه بدتر بار خاطره‌هاست که روی دوش آدم سنگینی می‌کند.».   از کتاب چهل سالگی ناهید طباطبائی
حالا که دیگه تموم شد رفت بش فکر نکن ولی همه دروغ نمیگن میتونستی متوجه راست یا دروغ گفتنش بشی اگه فرص ...

برای من چند بار از این موردا پیش اومده ولی تو خیابون 

عزیزم به نظرت به قیافه ربط داره؟

اون درخواست ارتباطی که آخرش اضافه کردی چجوری باید باشه مامان باباشو بفرسته دم خونه دختره ؟؟؟؟؟؟وقتی ...

نه، خودش جلو میره ولی وقتی دختر و خانوادش را شناخت میره میگه من عرضی داشتم اگر صلاح میدونید با هم صحبت کنیم یا اگر مستقیم مایل نیستید از طریق خانواده اقدام کنم

خدایا بی پناهم، گوشه آغوش خود جاکن مرا  شبهایی تو زندگیم بود که خیال میکردم زیر انبوه رنج متلاشی خوام شد، اما صبح شد....   مدام به خودت بگو به مو میرسه ولی پاره نمیشه🤗🤗و خدا بند میزنه دلهایی را که هیچکس جز خودش از شکسته بودنشون خبر نداره🌹🌹🌹
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز