خدا نمی‌تونم دیگه بسته همین امشب تورو خدا بکشتم

آروم باش آرومچرا خودت بکشی 

مگه الکیه کلی آرزو داری کلی هدف 

چرا شما نوجوانا اینجورید 

این همه نازتون میکشیم‌نمی‌بینید یه تو بهتون بگیم فاز مردن میگیرید و چقدر ترسناکه برای ما مادر پدرا حتی فکر کردن با حرفای شما 

نکن عزیزم بگیر بخواب فردات قشنگتر از امروزه 

عزیزم قوی باش با مردن چیزی درست نمیشه سعی کن اهمیت ندی یه گوش در یه گوش دروازه سنت کمه اینقد فرصت داری از کجا معلوم فردا روز تو نباشه 

منم ۱۵ سالمه میگم آروم شی ولی واقعیت های زندگیمه

مامانم عمل داشت چند روز پیش و از اون موقع خیلی بد اخلاق شده همش گیر میده و غر میزنه 

خونواده دهک ۳ ایم سطح مالی جالب نیس زیاد ... ادامشو جدا میگم این واقعا کسری از بدبختیها نیس

عزیزم خودکشی میوفتی تو برزخ هر هروز هزار بار میگی اشتباه کردم.... حرف ک مهم نیست باورت میشه شوهرم هر انچه ک حرفه بده میزنه اهمیت نمیدم حرف ک ادم نمیکشه من پدر مادرم بد نبودن ولی شوهرم بده.... تو شاید برعکسی پدرمادرت خوب نیستن ولی شاید چن سال دیگه با ی ازدواج خوب راحت شدی یکم صبر داشته باشه 

عزیزم منم همین تو خیلی با خانواده ام بحث می کردم حتی میخواستم خودمو بکشم ولی الان من ۲۰ سالمه دنیا هنوز می‌تونه جایی برات باشه که خوشحال باشی می‌تونه ی نفر بهت بده که بهش تیکه کنی می‌تونه جایی باشه که حالتو بهتر کنی اینا همش تصمیم عجولانه آست فشار زیاده من درکت می کنم

میخای از این فرصت استفاده کن مخشو بزن

یه مشکل به بقیه مشکلاش اضافه کن. ها؟ 

من چون هم سنتم بهتر درکت میکنم واقعا دوران نوجوونی خیلی بده آدم خیلی احساس تنهایی میکنه هممون تو نوجوونی افسرده شدیم و مطمئنم خودت هم شدی گاهی اوقات تو دعوا ها و کتک های مامانم (ی بار با شلنگ بود) از ته دلم خدا رو صدا میزدم فک کنم تا الان فقط ۳ بار در کل این کارو کردم

شا مال منو بخون ولش

میفهمم عزیزم متاسفانه بعضی خانواده ها درست رفتار کردن رو بلد نیستن منم همسن تو بودم خیلی ب این چیزا فک میکردم چون شرایطم خوب نبود ولی اینو بدون هر چقد بزرگ تر ک بشی اوضاع بهتر میشه فقط صبور باش

تو خوبع فقط با پدر مادرت درگیری

برا من تمام اقوام و فامیل پدر مادر خاهر برادر یع طرف بودن. من یع طرف بودم

لطفا ی فکری کن که بتونی وضعیت زندگیت عوض کنی وگرنه یعنی این شرایط پذیرفتی گفتم منم همسن تو بودم خیلی بحث شدید داشتم با خانواده ام