نمیدونم چطوری بگم انگار تو قفسه سینم زندانی شدم ،نمیتونم کاری کنم انگار قفل شدم ،حتی یه بیرون رفتن ساده که همه راحت انجامش میدن رو من نمیتونم انجام بدم روز ها میمونم تو خونه و بیرون نمیرم و همش تو اتاقم با خانواده حرفی ندارم بزنم ،میخوام برای ایندم تلاش کنم برای ارشد و استخدامی اصلا دست و دلم به کتاب نمیره همش ،حتی از گوشی هم خسته ام یوقتا از عصبانیت دلم میخواد همه چیزو پاره پوره کنم بکوبم به در و دیوار .
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
یه مدت رفتم کلاس خیاطی کلافه میشدم ،رفتم باشگاه انقدر سوت و کور بود فقط دوست داشتم زودتر از اونجا بر ...
برو پارک شهربازی رستوران یا پیش دوستات یا برو بسیج یا بیرون مسجد یا برو زیارت یا برو کلاس یا سینما کلا هر جا حال میکنی هیچ کس دلش به حال ما نمیسوزه هیچ کس درک. مون نمی کنه خودمون باید خودمونو نجات بدیم