بخونید و راهنماییم کنید باتجربه های خوب و قشنگ تون...(دوران مجردی، تا راهنمایی خوب بود همش اهل بازی بودم خیلی روحیه بچه گانه و حساسی دارم، دبیرستان که شدم با مشکلات بیشتر اشنا شدم پدر و مادرم باهم مشکل دارن وداشتن،همش قهر ودعوا دیدم ولی به من خیلی توجه میکردن و نازمو میکشیدن،ولی کاش به جاش آرامش رو بهم هدیه میدادن،من هیچوقت پرحد سلام هم باجنس مخالف نبودم،خلاصه ازدواج کردم با علاقه خودم،نسبت به همه مردم من خوشبخترین بودم و نامزدم دیوانه وار دوسم داشت یکم سنشم بالا بود تقریبا ۳۳، بعد ازدواج کم کم اخلاقای خوبش کم شد،غیرارادی...صداشو بی اراده بلند میکنه قهر میکنه مثل خودم در عقدی...ولی میگه دوستت دارم خیلی ولی من بنظرم نمیاد،وبچه دار شدیم،عاشق پسرمم و کاش جان منو بگیرن و به اون بدهند🥺همش سر الکی جات داد و قهرطولانی...ولی اگر خوب باشه خوبه واقعا، نمیدونم مشکل از کیه از کجاش،بنظرتون دوباره زندگیم عاشقانه میشه من خیلی سیاست ندارم ها،راهنمایی درست بکنید منو لطفا🙏)🌹