سلام خوبید خیلی حالم بده گفتم بیام اینجا درد دل کنم.ما با داداشم اینا تو یه ساختمونیم ما طبقه بالا هستیم امروز عصری دخترن سراسیمه اومد گفت مامان مامان بیا رفتم دیدم زن داداشم و بچه هاش آماده شده بودن برن جایی و داشتن کفش میپوشیدند مثل اینکه.داداشم دم در تو ماشین منتظرشون بود دقیقا نفهمیدم ماجرا چیه وقتی رسیدم از بالا نگاه کردم دیدم زن داداش با مشت میکوبه تو پشت وکمر دخترش وهی بهش فحشای بد میده خیلی معذرت میخوام بهش میگفت بی پدر پدرسگ 🙊وبچه طفلک برا اینکه ما یا باباش متوجه نشیم بی صدا گریه میکرد و اشکاشو پاک میکرد من فقط از بالا دیدم واکنشی نشون ندادم اومدم تو ولی داغونم از عصر تا الان دارم دیوونه میشم نمیدونم چکار کنم قیافه بچه از جلو چشمم نمیره 🥹🥹