شوهرم مشکل ناباروری داره و معلوم نیس اصلا بتونیم بچه دار شبم یا نه همه فامیلا سرشونو کردن تو ک ونمون خسته شدم بخدا دارم به خود کشی فکر میکنم خجالت میکشم برم تو جمع فامیلا همه اونایی که بعد من عروس شدن دارن بچه دوم میارن
همه میپرست چرا بچه نمیاری خسته شدم از اینکه گفتم این مسأله خصوصیه یه عده آدم بی فرهنگ و بی سوادن که باید هر بار میبینی باز بگی
دیگه بریدم ایشالله بمیرم حداقل اگه خدا بهم بچه نمیده از دست مردم راحت شم میرم مجلسی جایی میام خونه تا دو روز حالم بده گریه میکنم
هی مامانم میگه حرف مردم برات مهم نباشه خب مگه دست خودمه وقتی تو این مردم زندگی میکنی نمیشه برات مهم نباشه
چند روز پیش دختر خالم میگه بچه دار نشدی گفتم نه فعلا بچه نمیخابیم میگه نمیخایی یا نمیشه حالا چند روزه بده خدایا چرا منو نمیبینی تو که میدونستی من زود رنجم اشکم لب مشکمه
حتی استاد دانشگامونم میگه بچه بیارین 😭