خیانت زن داییم به دایی بیچاره ام با این وجود داییم چیزی نمیگه فک کنم طلسم شده😐
ینی زندگی دایی و زن داییمو تعریف کنم باورتون نمیشههه
زنداییم زور میگه خیانت میکنه بد اخلاقی میکنه اما داییم بازم دوس داره..
اصلا انگار زنداییم تسلط کامل داره..قبل اینکه داییم بازنشست بشه هم با وجود اینکه بدبخت همیشه سرکار بود باز کلی کار خونه انجام میداد زن داییم مجبورش میکرد جاروبرقی بکشه ظرف بشوره دستمال بکشه و..
الانم که بازنشست شده و ۴۰ و خورده ای سالشه زنداییم نمیذاره بره تاکسی بشه..میگه بره شرکت روزمزد کار کنه که یه تایم مشخص بره یه تایم مشخص بیاد تا زن داییم با خیال راحت کاراشو بکنه..شاید باورتون نشه اما داییم که ۴۰ تومن ماهانه درآمدشه کارتشو میده به زنش بعد خودش پولی بخواد باید به زن داییم التماس کنه😐
زنداییم روزی هزارتا مانتو برای خودش و لباس برای بچه هاش میخره اما به داییم پول نمیده یه حفت دمپایی بگیره..یا پول نمیده داییم بره مو بکاره به حاش خودش میره دماغ عمل میکنه دندون ایمپلنت میکنه ناخون میکاره مژه میکاره تتو میزنه..
تازگیا داییم یه ماشین کوییک برا زنداییم خریده زده به اسمش داییم خودش یه پراید درب و داغون داره که زنداییم بیشتر اوقات ماشین داییمو سوار میشه تا مال خودش خراب نشه بعد ماشین خودشو اصلا به داییم نمیده
ماجرای خیانت هاشم اگه هستید بگید که تعریف کنم
واقعا دلم به واییم میسوزه ای کاش میشد نجاتش داد..
