بیدارشدم وضو گرفتم .. انقد یاد ظلمهایی که بهم شده میفته .. که چجوری روحم رو داغون کردن... ارامشمو ازم گرفتن .. نه گریه ام بند میاد نه دلم اروم میگیره .. هم خون هام این کارو کردن باهام .. لطفا نپرسین چیشدا نمیتونم بگم.. چجوری اروم شم .. حال ندارم نمازمو بخونم ..
ازتون خواهش میکنم فقط برام دعا کنین
حاجاتم با آبرو و به زودی برآورده شه
خواهش مبکنم 😭😭😭😭
انشالله آرامش داشته باشی
عزیزم نمازتون رو شروع کنید آرامش میگیرید
عزیز پاشو نمازتو بخون سبک میشی. اینجوری حالت بدتر میشه
جزحدا کسی رو نداریم بهش تکیه کنیم پس پاشو و نمازتو بخون خودش آرومت میکنه حضرت دوست
شش سال اونا آزارت دادن تموم شد حالا تو دارى با شخم زدن گذشته خودت ، خودت رو آزار ميدى !!!!
خودت رو بيشتر دوست داشته باش و نذار يادآورى يسرى از موارد بيشتر ازارت بده
ياداوريشون به غير از اينكه روحت رو ، جسمت رو زخمى كنه چيزى نداره
همه ماها از اين آسيبها كم نداريم درسته يه موقع هايي مياد سراغمون حتى مثل شما گاهى سر زخم و باز ميكنيم و گريه ميكنيم ولى بعدش بايد قوى تر از قبل باشيم و بگيم هيچ كس و هيچ چيزى مهم تر از خودم نيست منم ميشم مثل خودشون اونا بيشتر ضرر ميكنن كه محبت و عشق و توجه كسى مثل من و ديگه نخواهند داشت
من چرا خودمو اذيت كنم والله همين فشارهاى عصبى باعث كلى بيناري هاى جسمى ميشه رهاش كن
گريه كردى سبك شدى اكى قوى تر و پرو تر از قبل به زندگيت ادامه بده دو دستى غم و مشكلات و با خودت حمل نكن
فكر خودت باش هيچ كس تاكيد ميكنم هيچ كس به فكر تو نيست جز خودت
چندسالته ؟
اخه هم خونمن
اونا بهم رحم نداشتن .. به قلبم رحم نداشتن
آرامشمو بزور ازم گرفتن
آخه اونا هم خونمن
چجوری باهاشون بد شم
فقط تظاهر کردم همه چی خوبه
همه چی فراموش کردم
ولی نکردم .. بخدا نمیتونم بکنم
الانم قفلم.چون هنوزم پشتم نیستن
هنوزم همون عقیده ها
قلبمو کشتن
فقط دست به دعا بردم تا خدا برام معجزه کنه تا بشه
وگرنه از هیچکس هیچ کاری برای من ساخته نیست
😭😭
