خوب من هر روز چند بار از خواب بیدار میشم . زندگیم پر از خیال و ترس و احساس بیهودگی هست . ولی در خواب بدتر میشه . مثل همین الان که بیدار شدم ، چنان خواب های عجیبی میبینم که سردرد میگیرم و کدئین میخورم . خواب ها عجیبن . الان تو خوب جای عجیبی دیدم . زیر زمین جماعتی نشسته بودن و یه نفر شعر می گفت ، که خودم بودم ، ابیاتی همه ناامید کننده ، یکی از مصرع هاش یادمه
* که هرکه پایداری کرده است او رد نموده*
🙄
احساس می کنم دارم می میرم .
یه موج انرژی منفی دنیا رو گرفته .