عادت میکنن بە کمرنگ بودنت ادامە بدە من اوایل ازدواجم هرروز شوهرمو پر میکردن چرا هرروز نمیاد سر بزنە خونمون تو یە ساختمون بودیم وواقعا مشکلی باهاشون نداشتم ولی شعارم دوری و دوستی بود بە شوهرمم میگفتم من با خانوادت مشکلی ندارم اونا خیلیم خوبن فقط حوصلە م نمیکشە هرروز برم و دوری و دوستی رو دوست دارم و بعدە یە مدت دیگە دست از سرم برداشتن و عادت کردن ولی تا مدتها مادرشوهرم هر مهمونی میرفت ازم گلە میکرد پیش مردم کە هرروز نمیاد و من بە یە ورم بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز