2777
2789

رفتی و دل به غم و آه سپردی بر ما
مهربانی به ستم یار نباشد زیبا

گفته بودی که جفا دور ز خوی تو بود
پس چرا عشق مرا بردی و دادی سودا؟


منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر      لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀     دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام                  سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



چشم تو آتش دل، صبر ز من دور نمود
هر چه کردم که بمانم، غمت از جان ربود

گفته بودی که وفا رسم دل‌آگاهان است
پس چرا عهد شکستی و دلم سخت کبود؟

ای که در خاطر من مهر تو پیوند زده
کاش با جور زمانه دل ما را نسود


منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر      لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀     دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام                  سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫

دل به رویای وفای تو خوش ایام گرفت
غم تو آمد و خواب از دل آرام گرفت

گفته بودی که غمت بخت مرا شاد کند
این چه شادی‌ست که جان از تن من وام گرفت؟


منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر      لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀     دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام                  سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫
چشم تو آتش دل، صبر ز من دور نمودهر چه کردم که بمانم، غمت از جان ربودگفته بودی که وفا رسم دل‌آگاهان ا ...

از حال خود آگه نیم لیک اینقدر دانم که تو

هر گاه در دل بگذری، اشکم ز دامان بگذرد...

دل به رویای وفای تو خوش ایام گرفتغم تو آمد و خواب از دل آرام گرفتگفته بودی که غمت بخت مرا شاد کنداین ...

نصیبم گشته چندان تلخکامی بعد هر کامی

که ممنونم ز گردون گر به کام من نمی گردد

نصیبم گشته چندان تلخکامی بعد هر کامیکه ممنونم ز گردون گر به کام من نمی گردد

دیده در حسرت دیدار تو حیران مانده
دل به بیداد غمت، خسته و ویران مانده

گفته بودی که نرنجی ز ستم‌های زمان
پس چرا عهد تو هم در دل طوفان مانده؟


منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر      لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀     دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام                  سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫
دیده در حسرت دیدار تو حیران ماندهدل به بیداد غمت، خسته و ویران ماندهگفته بودی که نرنجی ز ستم‌های زما ...

باد آمد و پیچید نفس های تو در کوه

پر شد دل هر صخره از اویشن و اندوه

دنیا که مرا از تو جدا کرد، جدا کرد

یک شاخه خشک از تن یک جنگل انبوه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز