2777
2789

دوستان چند ماه پیش شوهرم یه اتو خریده بود من جا نداشتم بردم خونه مامانم 

بعد دیدم اونا استفاده میکنن و چون من یکی نو داشتم چیزی نگفتم ولی شوهرم راضی نبود البته بهم مستقیم شوهرم چیزی نگفته 

حالا مامانم ازم ۳تومن پول میخاد بهم قرض داده بود

منم امروز رفتم اتو رو آوردم که بزارم دیوار بفروشم ۳تومن شو بدم چون بهم گفت پولو داری بده 

ولی همش عذاب وجدان دارم 

حتی گریه کردم 

میگم چقدر دختر بدی هستم 

خدا منو می‌بخشه بنظرتون 

فردا ببرم اتو رو بدم بهشون 

آخه خیلی استفاده میکردن

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

وا این چه کاریه وقتی سه تومن بهت داده شما اتو گرفتی ازش بفروشی پولشو بدی. خب اتو رو جای پول بده. شوهرت هم اگه ناراضی هست که اتو استفاده نکنند پول سه تومن رو بده بهت اتو هم نفروش. فقط قصدش اینه اونا استفاده نکنند. 

اگه همسرتون راضی نیستن کار درستی نیست

 عاشق شده‌ام.شکست خورده‌ام. پیروز شده‌ام.اشتباه کرده‌ام.انتقام گرفته‌ام. تحقیر شده‌ام. دوست داشته شده‌ام.به من عشق ورزیده‌اند. زیرابم را زده‌اند. از کار بی‌کار شده‌ام.دستم را گرفته‌اند. سفر کرده‌ام. وحشت کرده‌ام.از ته دل خندیده‌ام.شهری را که دوست داشتم ببینم دیده‌ام. دیوانه‌وار رقصیده‌ام. خدا را گم کرده‌ام. خدا را دوباره پیدا کرده‌ام.سقوط کرده‌ام. در منجلاب دست و پا زده‌ام.نفرت ورزیده‌ام. از خودم متنفر شده‌ام. خودم را دوست داشته‌ام.برای درست کردن اشتباهاتم از جا بلند شده‌ام. برای ادامه‌ی یک زندگی جنگیده‌ام.نفرت‌هایم فروکش کرده‌اند.کتاب خوانده‌ام. فیلم دیده‌ام.فریاد زده‌ام.گریه کرده‌ام. دوست داشته‌ام تا ابد جاودانه بمانم. کسانی از دیدنم هیجان زده شده‌اند. کسی دوست داشته سرم از بدنم جدا شود. مسیرم را پیدا کرده‌ام. بدنم را به سبک خودم دوست داشته‌ام.هورمون‌های مادرانه‌ام فعال شده‌اند.عقل و منطقم غالب شده است.نگذاشته‌ام شکستم را ببینند.و در تمام این مسیر شبیه هیچکسی نبوده‌ام و چیست زندگی جز همه‌ی اینها... 🍂🔮

شما باید میشدی اقتصادان تو مجلس یک کاره ای می‌شدی 

خب دختر اتو می‌دادی خودشون میگفتی این جای طلبتون 

شوهر گدات هم آروم می‌گرفت 

وقتی همسرم روبروم نشسته و در مورد مسائل مهم زندگی باهام صحبت می‌کنه در سکوت کامل عمیقأ خیره به چهرش میشم و توی قلبم  اونو تحسین میکنم که چطور با وجود اینکه صورتشو با پودر لباسشویی و مایع ظرفشویی می‌شوره پوستش اینقدر صاف و شفاف و یک دسته واقعاً چرا ؟؟؟👿
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   مهدیهامو  |  3 ساعت پیش
توسط   دخترپاییزی8608  |  1 ساعت پیش