2777
2789
عنوان

برخورد دختره با سوسکه تو خیابون

144 بازدید | 15 پست

رفتم بیرون 

داشتم راه میرفتم 

جلوتر یه دختره داشت راه میرفت 

سوسکه وسط پیاده رو بود 

درحالی که داشت سوسکه رو ناز میداد و میگفت نانااااااز ، خوشششششگل، جوجوووو، عسلللل با پاش سوسکه رو اروم هل داد اون کنار که کسی لهش نکنه😑😑😂 ودف

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

همینکه راه بقیه رو نبسته تا سوسکه رد شه خودش یه دنیاست 

یه بار تو یه مجلسی یه گوشه نشسته بودم و حوصلم سررفته بود یه خانم انرژی مثبتی  اومد پیشم و بدون مقدمه بهم گفت چه دختر خوشگلی چه صورت قشنگی و رفت اون جمله یه حس مثبت و رنگی رنگی بهم القا کرد که توطول بیست سال زندگیم تاحالا نچشیده بودمش و هنوزم وقتی بهش فکر میکنم قلبم اکلیلی میشه وهمون چند تا کلمه معمولی منو اون شب تبدیل کرد به یه دختر پرانرژی و شاد.از اون شب به بعد تصمیم گرفتم منم همین حس مثبتو به اطرافیانم بدم و خجالت و تکبرو بزارم کنار و هرکسی که در نظرم یه نکته مثبت داشته باشه بهش یادآوری کنم و بگم که چقدر خاصش کرده شاید تونستم منم همین حس نابو بهش بدم😍❤️
منم بودم همینکارو میکردم گنا داری طفلی

ما که بی دلیل به موجودات خدا آسیب نمی زنیم میدونم اونا هم حق زندگی دارن ولی خوب اومده بود تو خونمون و شبم بود به هر حال خزنده ست ترس این و داشتیم شب بیاد زیر لحافمون که خوب آخر نفهمیدیم کجا رفت 

آقایون من و لایک و ریپلای نکنن 

سوسک یا سوسری؟

مساله این است!

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
من همین برخورد و با مارمولک دیدم یه جا جمع شده بودیم یه مارمولک و بکشیم یه سوپر من اومد مارمولکه رو ...

خدایی مارمولک کشتن نداره... ترس هم نداره..‌ خودش مودبه از گوشه کنارها میره... نمیاد تو دست و پا...

بر عکس سوسک حمام یا سوسریِ بیشعووووور!

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
خدایی مارمولک کشتن نداره... ترس هم نداره..‌ خودش مودبه از گوشه کنارها میره... نمیاد تو دست و پا...بر ...

خوب مارمولکم خزنده ست سرعتشم زیاده یهو دیدی اومد تو لباست هممون یه ترس کوچیک از خزنده ها و حشرات درونمون نهادینه شده واکنشمون غیر ارادیه 

آقایون من و لایک و ریپلای نکنن 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز