آخه میدونی ی جورایی فکرم اینه بیشتر که مرد باید بیوفته دنبال زن و اون از زن اول خوشش بیاد و انتخابش باشه ینی باورم چون روی این موضوعه تلاشم کمه .قبلا برام مهم نبود و هررر تلاشی میکردم و خودم حتی میرفتم به اکسم پیام میدادم بارها و زنگ میزدم ولی الآن واقن فهمیدم چرته و اشتباه.اون جرئت و باور رو و بی باکی بچگی و بی عقلی رو ندارم دیگه مثل قبل چون نتیجه ندیدم زیاد ازش و ضربه هم خوردم حتی.
تا ی مدت حس ناکافی بودن ی مدت اومد سراغم که چرا همش من؟چرا کسی برا من تلاش نکنه
حالا الآن اینم که میگم خوشم اومده تو این سنم بعد یکم عاقل تر شدن حس میکنم آدم با شخصیتی باشه و همه از خوبی ازش یاد میکنن و واقن دیدم که خوبه حالا باز نمیدونم به نظرم پایه هست برای ادامه ولی متاسفانه شرایطمون سخته وبا احتمالات کم وگرنه که آدم عشق در یک نگاه و هیجانی نیستم زیاد