حس میکنم خونمون جن داره کاملا حسش میکنیم

من قبلا یه حسی داشتم ولی مطمئن نبودم 

ولی راستش حس میکنم انگار دعا و طلسم برامون گرفتن و اینا میخوان اینطوری به ما آسیب برسونن 

یکی از اقواممون خیلی دنبال این چیزاست الان باهاش رفت و آمد نداریم ولی دخترش رفت و امد داره 

ببین تا این میبینه ما یه چیزی گرفتیم یا قراره کاری کنیم میره دعا میگیره همش دنبال این کاراست

یه ابگرمکن ایستاده خریدیم نمیدونم سایزش چنده ولی خب خیلی سنگینه و بزرگه یعنی به این راحتی ها حتی جابجا نمیشه ، ولی هنوز نصبش نکردیم همین طوری تو پارکینگ مونده

همین یکی دو ساعت قبل یه صدای بدی اومد دویدیم پارکینگ دیدیم آبگرمکنه افتاده رو زمین

فکرشو بکنید یه آگرمکن به اون سنگیین چرا باید بی دلیل که بیوفته زمین

خودشم رو زمین صاف ایستاده

نه کسی تکونش داده نه چیزی سمتش بوده بگیم افتاده روش هیچی همین طوری خودش افتاده زمین چندجاشم خراب شد

این یکی کاملا برامون عجیبه آخه این آبگرمکن در حالت عادی دو نفر باید تکونش بدن که یکم جابجا بشه اصلا خیلی سنگینه چرا باید بخوره زمین

خودمون که نمیتونیم بریم 

منتظرم مادربزرگم بیاد باهاش برم پیش یه روحانی ملایی کسی یه قرآن باز کنه ببینه چرا اینطوری شدیم

ختی خودمونم انگار رفتارامون تغییر کرده باهم انگار یه تنشی هست تو خونمون

قبلا هم بود ولی خیلی کم 

میگم این دو هفته اخیر خیلی زیاد شده حتی باز امشب پدرم برگشته میگه مدارکمو گم کردم در حالی که هیچ وقت حتی یه لحظه مدارکو از ماشین بیرون نمیاره خودشم میگه برام عجیبه مجا گمش کردم

این داستان اخری و بخون خیلی عجیبه بخدا 

دیگه دارن بهمون آسیب میزنن 

مطمئنم طلسم شدیم یا دعا گرفتن ولی حتی نمیدونیم چیکار کنیم 

نمیدونم واقعا 

منتظرم مامانبزرگم بیاد شاید اون یه چیزایی بلد باشه بدونه چیکار کنیم 

من که مطمئنم طلسم شدیم حتی میدونم طرف کیه چون مشکل داره باهامون ولی بدبهتی اینه نمیتونم ثابتش کنم اگر چیزی بگم باز خودم بده میشم

اون چطوریه ؟ پیش کی باید رفت ؟

ببین خیلی اتفاقای دیگه هم داره میفته برامون 

خونمون پر از تنش شده

سر رفتارای عجیب باهم بحثمون میشه انگار از هم دور شدبم

زن عموم یه ماه قبل خونه ما یود دیر وقت گفت حلقه م نیست حلقشم فقط وقتی در میاره که وضو بگیره بعد دوباره دستش میکنه خلاصه باز همه جارو گشتیم حتی سطل آشغال حتی جوی آب جلوی در ولی نبود که نبود

دو هفته بعد حلقشو توی یخچال پیدا کردیم توی جا تخم مرغی باورتون میشه

خودش همون وقت رفت از یخچال تخم مرغ برداشت ولی حلقه ش اصلا به دستش شل نیست که بگیم از دستش افتاده حتی به دستش یکم تنگه

اصلا خودتون تصور کنید مگه میشه آدم حین تخم مرغ برداشتن از یخچال حلقه از دستش بیاد بیرون اونم یه حلقه ای که حتی به دستش تنگه