ما عقدیم و فعلا تو خونه خودم نیستم ...ب خاطر یه مسئاله خانوادگی خیلی ناراحت بودم اصلا حوصله نداشتم امروز عصر همسرم اومد خونمون منم متاسفانه اگه حالم بد باشه نمیتونم بروز ندم و از قیافم حال بدم مشخص میشه و ساکت میشم منم قصد نداشتم کلا بهش بگم چون چیز گفتنی نبود و کلا نمیخواستم اونم ناراحت بشه بعد هی میپرسید چی شده و فلان منم میگفتم هیچی چیز خاصی نیستو بعد اونم از مدلم که سکوت کرده بودم خسته شد برگشت گفت اگه حالت بده پاشم من برم بعدش برگشت گفت اصلا به خاطر این رفتارت ازت راضی نیستم منم ناراحت شدم زدم زیر گریه و کلا سرد خدافظی کردیم و رفت همیشه نازمو میکشه و مهربونه اما نمیدونم اونم چش شده بود حق دارم ناراحت شم یا نه ؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من خیلی از این مدل اخلاق به شخصه بدم میاد خیلیاااااا خیلییی همسرت که خبر نداشته چی شده چرا ساکت بودیی انقد بدم میاااد مادر شوهرمم اینجوریه من خودم روحم خبر ندارم چی شده انگللل میرینه به حال ادم
عزیزم ناراحت نشیا ولی بنظر من اون حق داشته ناراحت بشه. نه تو. چون تو باید مشکلت رو بیان کنی یا اگر نمیخوای بیان کنی حداقل بگی حالم بده و احساست رو بروز بدی. ادما خدا نیستن ک خود به خود درون تورو بفهمن. فکر کرده قیافه گرفتی