2777
2789

تا وقتی یک اقا کار اشتباه میکنه همه نظرات اینه ک خانم چه مشکلی داشته که باعث شده اقاعه همچین کاری کنه

وقتی یک خانم کار اشتباهی میکنه به طرز عجیبی همه حتی خود خانما هجوم میارن سمتش و به جای اینکه بپرسن چیشد که به همچین روزی افتادی شروع میکنن به نفرین کردن و به فحش کشیدنش

خیلی از خانما پشت خانما نیستن فقط و فقط پشت اقایونن

تا وقتی همچین جامعه مرد سالاری باشه هیچی درست نمیشه بنظرم

به هرچیزی که آسیبی زنی آن چیز جان گیرد..🕊️

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



بیاید بپذیریم خانوما و اقایون در نهایت کاملا شبیه هم نیستن

من نمیگم درسته که مدام خانوم هارو محکوم کنیم .منم یه خانومم و میدونم گاهی بی انصافی میشه در حقمون .اما واقعا گاهی اقایون هم از بی انصافی در امان نیستن

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
بیاید بپذیریم خانوما و اقایون در نهایت کاملا شبیه هم نیستنمن نمیگم درسته که مدام خانوم هارو محکوم کن ...

من نمیدونم چرا ناعدالتی درحق اقایون شده تو جامعه ما

به هرچیزی که آسیبی زنی آن چیز جان گیرد..🕊️

من دقت کردم خانما واقعا طرف حقن 

مرد کار اشتباه کنه تاپیکشو ببیینن طرفو با خاک یکسانش می‌کنن 

خانمم کار اشتباه کنه باز طرفو ول نمیکنه 

ولی مردا واقعاً اینطوری نیستن ، خیلی‌ پشت همو دارن.

البته دروغ و دغلم خیلی دارن 

یکی تو فکر عشقه یکی تو فکر یاره ، یکی همیشه مست و یکی منم که تو نی نی سایت علاف و بیکاره
من دقت کردم خانما واقعا طرف حقن مرد کار اشتباه کنه تاپیکشو ببیینن طرفو با خاک یکسانش می‌کنن خانمم کا ...

نه واقعا الان من رفتم تو یه تاپیکی هرچی بد و بیراه بود به خانم گفتن

به هرچیزی که آسیبی زنی آن چیز جان گیرد..🕊️
من نمیدونم چرا ناعدالتی درحق اقایون شده تو جامعه ما

خب نظر شخصیه من اینه که به نوعی خانوما به مردا فشار میارن 

نمیدونم چجوری بگم

بیین انگار یک نوع فشار اجتماعیه بر مردان که از خصوصیات ذاتیشون دور بشن . انگار میخوان مرد بودنه مرد رو سرکوب کنن .این برداشت غلطه که باید برنیم تو سر مردا و بال و پرشونو بچینیم تا زن بتونه  زندگی کنه

در صورتی که باور کن یک زن میتونه از هر زور بازوی مردانه ای قوی تر باشه بدون نیاز به تخریب حقیقت وجودی آقایون 

من فکر می‌کنم اکثر جاهایی که در حق زن اجحاف میشه یا پای یک زن قوی تر در میونه یا اگرم کسی نباشه خوده زنه ماجرا یک فرد به شدت ضعیفه

مثلا اینکه میگن زن باید همیشه کوتاه بیاد بخاطر بچش یا بخاطر ابروش این یک باپره غلطه که از ضعف زن نشات میگیره .چون این زن ارزش خودشو ندونسته و یا یک زن قوی تر مثل مادر زن یا مادر شوهر پاش میونه داستانه

مثلا غیرت داشتن (البته غیرت به جا و سالم) در مرد میتونه یه چیز خیلی زیبا باشه 

اما جامعه تا کمی غیرتمندی و حساس بودن یک مرد رپی ناموسش رو میبینه سریع بدپن هیچ فکری برچسب تعصبی و وحشی و از این قبیل بهشون میزنه 


شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
نه واقعا الان من رفتم تو یه تاپیکی هرچی بد و بیراه بود به خانم گفتن

سره چی ؟

من دیشب یه تاپیک دیدم خانوم ازدواج کرده نوه داشته شوهرش بشدت انسان بد و خیانتکاری بوده اما این خانوم رفته سرونه پیری خیانت کرده

بعد اسیه اون تاپیک که دختر این خانوم بوده یه خط در میون میگفت بیچاره مادرم مظلوم مادرم 

واقعا قابل پذیرش نبود 

واقعااااااا خیانت توجیه پذیر نیست

می‌گفت پدرمم خیانت کرده در گذشته .واقعا هم اونطوری که میگفت پدرش بشدت انسان ... ای بود ( جای خالی رو با کلمات نامناسب پر کنید)

اما درک نمیکردم چرا تلاش میشد کار این خانوم تطهیر بشه

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
خب نظر شخصیه من اینه که به نوعی خانوما به مردا فشار میارن نمیدونم چجوری بگمبیین انگار یک نوع فشار اج ...

برنیم = بزنیم 

غلط تایپی

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز