اونایی که تاپیک های قبلیمو خوندن میدون
پس اگه نمیدونین یه خلاصه بگم
من خانوادم باهام قطع ارتباطن چون با پسرعموم ازدواج نکردم شوهرمو خودم انتخاب کردم و عاشقش بودم اما اخلاقش واقعا عوض شد و شکاک و عصبی نمیشه باهاش حرف زد همش سرکاره
دبیر شیمیه تو دبیرستان کلاس خصوصی انلاین داره شاید بگین بخاطر تو داره تلاش میکنه نه چون نیاز مالی واقعا نداریم
اما کمالگراس چون خوب درس میده و تو اموزشگاه های خوب درس میده میگه میخوام بهترین بشم و معروف بشم و این چرت و پرتا
پیش تراپیست رفتیم اما دیگه نیومد در اخر هم تراپیست گفت میخواد منو محدود کنه تا منزوی بشم جز اون کسیو نداشته باشم نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه
منو شوهرم یک ماه دیگه میشه ۲ سال که ازدواج کردیم
نه علاقه ای بهش دارم بلکه ازش متنفرم
دو روز پیشم دعوا کردیم شدید حالا اینا خلاصه بود
اینو بگم من ۲۲ اون ۲۷ سالش
حالا اینا مقدمه بود
اگه هستین من مشکلمو بگم وکاری که کرده
خواهش میکنم خواهرانه کمکم کنید کسیو ندارم