الان که دوسال ونیم از زایمانم میگذره روزای پر تنش گذشته
یعنی تف تو هورمونای بارداری تمام اون چیزایی که بخاطرش خون راه مینداختم خودمو عذاب میدادم هیچی بوده
شماهم اگه دلت میخواست از خورشت بخوری اگه میمونه تون شکرآب نبود میگفتی وای چه خورشتی بیا بخوریم
ولی چون بحث کرده بودید اونم چیزی نگفته به نظرم بگذر
اگه وضعیتت مثل من استراحت مطلق نیس لباس گرم بپوش ضدآفتاب بزن سر ظهرا برو قدم بزن برو تا فروشگاه یه چیز کوچیک بخر پارک برو بخدا حالا خوب میشه