از صبح درگیر بودم تو اتاق و آشپزخونه
الان اومدم روی صندلی کنار جزیره نشستم ...
دیدم شوهرم برام یه چیزی نوشته و گذاشته روی جزیره
هیچوقت اهل نوشتن و اینا نبوده ، چون همیشه میگه خطم خوب نیست
خیلی حالم رو خوب کرد با این کارش...
عکسش رو میذارم
خواستم این حس خوبم رو با شماها هم به اشتراک بذارم