سلام من ۳۸ سالمه خیلی تنهام خسته ام بریدم دیگ تاقط هیچ چیز و ندارم ب زور خانواد ام منو ب یه آدم معتاد دادند و ۲ پسر آوردم ۱۵ سال زندگی جهنمی داشتمخولاصه طلاق گرفتم حالا دارم جدا زندگی مکنم ن درسی خوندم ن کار دارم زانوهام ب شدت درد می کنه کلی گریه کردم خدارو صدا زدم آخه چی کار کنم تو این شهر غریب کجا برم کار کنم دکتر گفته ایستاده کار نکن نشسته هم کاری نیست اونقدر گریه کردم چشمام ضعیف شدت تو ب حرمت خدا هر کسی این متن رو خونده یه راه حل بده بهم مشکل من کار نداشتن