چرا من تو‌رو‌خدا بیاین مراقب بچه ها تون باشین

سلام بچه ها ۱۹سالمه و مجردم چادری هستم و همیشه حجابم کامل بوده و از ۱۲ سالگی چادر میپوشیدم چند سال پیش وقتی رفتم تو بازار با مامانمو بودم یهو متوجه شدم یکی از پشت سرم دست شو کشید رو ب.اسنم خیلی ضایع لمس کرد پشت سرمو نگاه کردم دیدم یک مردی هست ک‌داره با تلفن حرف میزنه و به ظاهر حواسش یک جا دیگ هست فک کردم اشتباهی دستش خورده 

بعد دوباره یکی دو سال بعد همین اتفاق برام افتاد همیشه هم با مامانم بازار میرفتم برای دکتر یا خرید دوباره همون مردود دیدم ک باز خودشو مشغول تلفن گرفته بود و حواسش مثلا یک‌جا دیگ اونجا بود ک یه ترسی افتاد تو دلم خواهرم کنارم بود دیدم داره به اونم نزدیک میشه کشیدم خواهرمو طرف خودم دیدم جلو تر که رفت به چند نفر دیگ هم همینطوری دست زد فهمیدم این یک مریض ک از صبح تا شب تو بازار می‌چرخه ک‌ دست بزنه ب بقیه و امسال هم وقتی با مامانم رفتم دکتر دوباره این آدم از پشت دستشو زد بهم  همون لحظه به مامانم گفتم ک‌این مردک بیشعور خدازده بهم دست میزنه از پشت من چادرم دارم همیشه هم با او میام بازار از پشتمم چشم ندارم ببینم الان میرم کتکتش میزنم جلو ملاعام مامانم گفت چرا بهم نگفتی تا حالا من همش فک میکردم این اتفاقی دستش میخوره دفعه قبلشم ترسیدم درد سر شه مامانم گفت نه نمی‌خواد کاری کنی تو هر چی ام بگی اون قبول نمیکنه برا خودت بد میشه اینا مریضن مرض دارن تو جلو تر راه برو من پشت سرتم خلاصه امروز میخواستم برم نوبت بگیرم برای اولین بار در عمرم چون مامان بابام جفتشون سر کارن و خودشون گفتن برو‌ نوبت بگیر و من ترسیدم ک‌باز ... اون اتفاق میوفته سه مرتبه آیه الکرسی و خوندم و تند تند رفتم سمت مطب نوبت گرفتم و برگشتم تو راه برگشت از گوشه خیابون راه میرفتم ک‌یهو متوجه یک صدا شدم دیدم همون مرد با یک ترس و اضطرابی راهمو عوض کردم از خیابون رد شدم رفتم سمت دیگ اینقد خداروشکر‌کردم آیه الکرسی کار خودشو کرد و خطر در کمین بود اما اتفاقی نیفتاد همیشه می‌رسد بیرون یا بچه ها تو می‌فرستین حداقل آیه الکرسی بخونین اما من خیلی عذاب وجدان دارم نه آرایشی دارم نه اصن زیاد خوشگلم متوسطم نه بی حجابم همیشه هم همراه مامانم میرم بیرون یا بابام اما دو سه مرتبه این اتفاق برام افتاد و اعصابم خورد میشه چرا برای من باید این اتفاق بیوفته من هر کاری ک باید و انجام دادم فک میکنم کم کاری کردم دست نجس اون آدم بهم خورده باید همسر شرعی و محرمم اولین و آخرین کس باشه نه اون اشغال حرومزاده خیلی اعصابم خورده تو‌رو خدا یک چیزی بگید دلم آروم بشه تورو خدا خیلی بهم ریختم