2777
2789
عنوان

عشق 15 سال پیشمو دیدم

313 بازدید | 32 پست

سالها پیش وقتی نوجوان بودم پسر دوست بابام بهم ابراز علاقه کرد و چند بار تو مهمونیا بهم حرفی زد و تموم

اون سالها گوشی نبود و ما دیگ رابطمون باهاشون قطع شد و من تا چند وقت بهش فکر میکردم

پریروز ک از سرکارم مستقیم رفتم خونه خواهرم براش گوشت ببرم دیدم تعمیرکار پکیجشون اونه

خواهرم شناخته بودش و احوالپرسی کرده بودن، از من سوال پرسیده بود و گفته بود من شوهر کردم؟

خودشم زن گرفته و 2 بچه داره

حالا چون برا تعمیر پکیج از خواهرم پول نگرفته

خواهرم گفته اخر هفته شام با زن و بچش بیان خونشون ااونم گفته شما با خواهرتون اول بیاین شام منزل ما

خواهررم گفته حالا اول شما بیاین

چیکار کنم ؟ برم خونه خواهرم؟ شاید یادش نباشه اصلا اما نگاهش هم یکطوری بود حس میکنم عادی نبود... ضمن اینکه شوهر من تو مهمونی که شوهر خواهرم باشه نمیاد اما بمن میگه تو برو ! جای من بودین چی میکردین؟

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



معلومه که نباید بری می‌دونی اگه دوباره حسی بینتون ایجاد بشه چی میشه.کار دل هم که دست خود آدم نیس یهو دیدی خدای نکرده یجا آدم و به باد میده سری که درد نمیکنه رو دستمال نبند چشمات و ببند رو اون روزی که دیدیش و فراموشش کن

و تو خدای آرزوهای محالی...🌱💫🤍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز