از همه بدتر شوهر منه
پدربزرگش می‌خواسته اسمشو بزاره فرج الله خدا رو شکر مادرشوهرش نذاشته حالا محمد شده
قرار بود بزارن مینا که با اسم داداشم ست بشه ولی بابا بزرگم میگه چیه بزارید زهرا و اینگونه بنده زهرا خانوم شدم 🥲
قرار بود الناز بشه ولی پدربزرگم خیرندیدم نذاشت خودش رفت اسم انتخاب کرد
قرار بود بذارن ایران
ولی خداروشکر نشد که بذارن
اسم برادرم رو مادربزرگ خدا بیامرزم میخواست بذاره (قهرمان) بابام میره ثبت احوال یادش میره حوصله ش نمیشه برگرده بیاد خونه دوباره بپرسه اسمش رو میذاره سهیل مامان بزرگم تا اخرین روز مرگش از بابام ناراضی بود
ولی داداشم همیشه خداروشکر میکنه
من قرار بوده اسمم سیما یا سمیرا باشه
بعد تولد امام رضا بوده از تی وی ای نسیم سحری پخش شده
مامانم گفته بزاریم سحررررر😍🧡💛😌❤️
لذت میبرم هر کسی که صدام میکنه با وجود ۳۱ سال سن هنوز بابام بهم میگه سحری یا سحر بابا
دوستانم هم سحری صدام میزنن
خدا رو شکر خیلی عاشق اسمم هستم 😍❤️
قراربوده سمیرا بزارن ،گزاشتن سارینا
نرگس ولی بابام یادش رفت
مثه مادر شوهر من یه دختر داشته اسمش شهناز بود تو همون نوزادی میمیره بعد به من گیر داده بود اسم دخترتو بذار شهناز من اسم شهنازو خیلی دوس دارم گفتم چرا اسم اون یکی دخترتو نذاشتی شهناز با کمال پررویی گفت ترسیدم اینم بمیره
گفتم خب حالا نمیترسی دختر من بمیره (دورازجونش)
مادرشوهرم اسم شوهرم می‌خواسته بذاره ایمان
یه پیرزن همسایشون می‌پرسه اسم چی می‌ذاری اینم میگه ایمان پیرزنه میگه سیمان؟؟؟اینگونه میشه که مادر شوهرم پشیمون میشه
