2777
2789
عنوان

خسته شدم از زندگی متاهلی

297 بازدید | 31 پست

سلام دوستان من از اول که با همسرم آشنا شدم تا دوروز قبل از عقدمون همه چی اوکی بود تا اینکه با همسرم دو روز قبلش دعوها مون شروع شد همش گیر به لباسم گیر به آرایش کردنم میداد حتی زمانی که رفتم باهاش آشنابشم آرایش غلیظ کردم که بدونه من اینطوریم کلا بعد از عقد عوض شد همش گیر به لباسم میداد تا اینکه حتی خانواده اش دخالت میکردن تو طرز لباس پوشیدن م اینم بگم اختلاف طبقاتی زیاد داریم ایشون صفرا ولی تازه مهندس شدن فکر میکنن فقط ایشون مهندس بعد گیر به رفتارم با پسر دایی و همه و همه میداد تا اینکه مادرم چند بار با خودش مادرش و حتی پدرپ با پدرش صحبت می‌کرد حتی گوشیمو چک میکرد دروغ زیاد میگه خسیس هست به حرف خانواده اش زیاد گوش میده مخصوصا مادرش اول گفتم با مادرش خوب باشم بلکه دست از سر زندگیم برداره ولی نمیشه دهن بینه تو هر چیزی دخالت میکنه وهمسرش جلوشون کوتاه میاد بعد میاد روی سر من خالی میکنه اوایل میگفتم دعا مون کردن ولی الان فکر میکنم میگم مردم بیکار نیستن که یه روز خوش ندیدم تو این زندگی مشاوره هم رفتیم وای درست بشو نیست الان دوسال از زندگیم رفته میخواهم طلاق بگیرم ولی دودلم چون من و خانواده ام از همسرم اینقدر تعریف کردیم تو فامیل مثل تف سر بالاست کلا یه آدمیه که وقتی میاد تو خانواده ی من با هیچ کس حرف نمیزنه ولی داخل خانواده خودش میگه میخنده خسته شدم الان قهر کردم نمیدونم چیکار کنم 

وقتی همه کاری کردی و درست نشده اگر میدونی واقعا مشکلی خودت و خانوادت با طلاق ندارین طلاق بگیر 

خودتو نجات بده 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

دوران دوستیتون چند وقت بود

تاپیکام ممکنه هر کدومش با دیگری فرق کنه، چون ادمیم که بر اساس احساسات و عواطفم تاپیک میزنم، نه از روی تحلیل و استدلال، و ممکنه یکی از تاپیکام خیلی حس معنوی توش باشه و یکی دیگه شیطانی باشع...

حیفه طلاق واس این مسائل

زندگیت نگه دار 

تاپیکام ممکنه هر کدومش با دیگری فرق کنه، چون ادمیم که بر اساس احساسات و عواطفم تاپیک میزنم، نه از روی تحلیل و استدلال، و ممکنه یکی از تاپیکام خیلی حس معنوی توش باشه و یکی دیگه شیطانی باشع...

حیفه طلاق واس این مسائلزندگیت نگه دار

مردی دهن بین که هست 

خسیس که هست 

شکاک که هست 

دروغگو که هست 

جلو خانواده همسرش بی ادبی که‌میکنه 

با زنش بخاطر خانوادش دعوا که میکنه 

دیگه چه اخلاق بدی که مونده که این نداره 

بعد میگی حیفه واسه این مسائل ؟ کاش کوچیک بود وای خدا 


 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

وقتی همه کاری کردی و درست نشده اگر میدونی واقعا مشکلی خودت و خانوادت با طلاق ندارین طلاق بگیر خودتو ...

نه مشکلی ندارن اتفاقا حمایتم میکنن ولی خودم میگم نکنه بعدها پشیمون بشم 

دوران دوستیتون چند وقت بود

ازدواج ما سنتی بود دوست نبودیم وایشان چون من قبلا یکی و دوست داشتم باهاش ازدواج کنم نکردم همش میگه فیلت یاد هندوستان کرده و دیگه میگه بهت اعتماد ندارم 

نه مشکلی ندارن اتفاقا حمایتم میکنن ولی خودم میگم نکنه بعدها پشیمون بشم

از چی مثلا پشیمون بشی؟ 


 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

مردی دهن بین که هست خسیس که هست شکاک که هست دروغگو که هست جلو خانواده همسرش بی ادبی که‌میکنه با زنش ...

بی اعتماد هم هس کلا خیلی گیر بود ار اول تا آخر الان خانواده ام میگن جدا شو راحت شی تا بچه نداری ولی امشب یه طوری شدم که دلم زدم به دریا گفتم اینو بنویسم تازه هزار تا چیز دیگه که اگر بگم تمومی نداره ولی فقط از حرف مردم میترسم و آینده خودم میترسم 

حیفه طلاق واس این مسائلزندگیت نگه دار

عزیز دلم دیگه به چه امیدی میشه به این زندگی ادامه داد وقتی که حتا مشاورم نتونسته حلش کنه یه ضرب المثلی هست دور از جون خیلی ببخشید میگه دم سگ از ازل کج بوده تا ابد صاف نمیشه مصداق بارز همچین آدم هایی هست

عجز نبود از قدر ورگر بود***جاهلی از عجز بدتر بود.اللهم عجل لولیک الفرج🌿💔اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💗🌺 

چیکار کنم به نظر شما ؟

منم عقدم شوهرم تا من باهاش گل و بلبلم خوبه اما وقتی ی چیز میگم انقدر نعره میزنه که آدم میخواد کر بشه اصلا ی آدم بی درک فقط ی چیز بلده من واقعا عاشقتم ودوستدارم که میخوام نداشته باشه خودشو جر میده برا خانوادش.

تو رو خدا هر کی هر طور که دوسداره با دل پاکش برام دعا کنه طلاهام بهم برگردن 😭😭😭😭
بی اعتماد هم هس کلا خیلی گیر بود ار اول تا آخر الان خانواده ام میگن جدا شو راحت شی تا بچه نداری ولی ...

من نه پدر دارم نه پشتوانه مالی و نه عاطفی مجبورم بسازم اگه حامی داری ی لحظه دریغ نکن بنظرم دوسداشتن کافی نیست ماتفاهم نداریم اصلا ولی من چاره ای جز موندن ندارم.

تو رو خدا هر کی هر طور که دوسداره با دل پاکش برام دعا کنه طلاهام بهم برگردن 😭😭😭😭
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز