2777
2789
عنوان

دوران عقد

| مشاهده متن کامل بحث + 687 بازدید | 78 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همیشه واسم سواله خب کسایی که این رسمودارن چرا یه جاییشونو یکم زخم نمیکنن همونوبدن بهشون؟

کاربری دومم و به زور تونستم ثبت نام کنم خواهشا نترکون     وقتی جواب نمیدم به این منظور نیست که کم اوردم یا یادم رفته،فقط حوصله بحث با کم فهم هارو ندارم💆🏻‍♀️اقایون خاله زنک سایت لطفا به هیچ عنوان تو تاپیکای من نیایید و ریپلای نکنین😐✅  وخداوند طوری برایت جبران میکندگویی چیزی ازدست نداده ای🌱
اونم مخالف این کاره ولی خب چیکار کنیم

اول خودش باید جواب خانوادش رو بده چون میخواست صبر کنه و رابطه برقرار نکنه اونم وقتی میدونست خانوادش چقدر حساسن 

بگو خودت میدونی به من ربطی نداره اه اعصابم خط خطی شد خیلیم سختتون شد بگو یکم از دستش رو ببره بده دستشون ساکت شن

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

بهمون میگفتم وای ببخشید سوراخا اشتباه شد😂🚶🏼‍♀️

واااای😂😂😂😂

کاربری دومم و به زور تونستم ثبت نام کنم خواهشا نترکون     وقتی جواب نمیدم به این منظور نیست که کم اوردم یا یادم رفته،فقط حوصله بحث با کم فهم هارو ندارم💆🏻‍♀️اقایون خاله زنک سایت لطفا به هیچ عنوان تو تاپیکای من نیایید و ریپلای نکنین😐✅  وخداوند طوری برایت جبران میکندگویی چیزی ازدست نداده ای🌱
اول خودش باید جواب خانوادش رو بده چون میخواست صبر کنه و رابطه برقرار نکنه اونم وقتی میدونست خانوادش ...

حالا من بیشتر از خونواده خودم نگرانم 

جای ما رسمه زن عموی عروس می‌ره خونه دوماد تا دستمال رو تحویل بگیرع

حالا من بیشتر از خونواده خودم نگرانم جای ما رسمه زن عموی عروس می‌ره خونه دوماد تا دستمال رو تحویل بگ ...

اصلا نگران نباش با هیچکس هم حرفی نزن نه خاله نه مادر نه دختر خاله هیچکس چون مطمئن باش بعدا زندگیت رو زهر‌میکنن.

اول با همسرت حرف بزن 

اگر اونم مشکلی نداره و میدونی نمیتونی ازپس خانوادت بربیایی همون خون الکی بدین بره 


 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز