اعتراف کن تاحالا بازداشت شدی

شکایت نه گشت ارشاد تو کافه گرفتنمون من فقط بارفیقم بودم کاری نکرده بودم تهعددادم ول کردن

ما خاندانی بچه مثبتیم طرف بازداشتگاه و زندان نرفتیم 😁

کلثوم اکبری هستمه ساکن ساری 

مه جنون دست هداهه 

😂😂😂😂😂

زنه چقدر زرنگ بود. آخرش گفت جنون داشته. تا اعدامش نکنن. 

آره به جرم حمل مواد مخدر با دوستم تو خیابون و روز روشن بودم دو تا پاسدار از پاترول پباده شدن اومدن که کیفمون رو بگردن و گشتن چیزی پیدا نکردن  ، بعد بی دلیل بازداشتمون کردن و سوارمون کردن مثلا ببرن مقر یا ستاد ..  ولی تا رسیدیم بما گفتن پیاده بشید و برید .  تو ماشین خیلی تهدید میکردن ولی ما اصلا جوابشون رو نمیدادیم و احساس کردم مریضن و قصدشون وادار کردن ما به  التماس و خواهسه بخاطر همبن اصلا التماس نکردیم و گفتیم هر جا باشه میایم و چون چیزی پبدا نکردید شمایید که باید ثابت کنید ، البته این قضییه مال خیلی سال پیشه که خیلی افراطی عمل میکردن ما هم خیلی نوجوون بودیم ولی در عین حال نترس و جسور 

نه بابا ، من و دوستم راه برگشت ار مدرسه بودیم داشتیم از خیابون اصلی آریا شهر میرفتیم خونه . دو تا دختر نوجوون چه دشمنی میتونن داشته باشن که لو بدن اونا رو  ، میدونی اینقدر بچه بودیم که به خانواده نگفتیم الان که شما سوال کردی و یادش افتادم میگم اگر الان همچین موردی برای دخترم پیش میومد حتما پیگیری و شکایت و رسوای عالمشون میکردیم  و مطمئنم اون پاسدارها هم تفننی ما رو سوار کردن و ادم درستی نبودن در کل